وعده خداوند نسبت به تسلط و چيرگى بر يهوديان

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/94-05/15/farhangnews_138657-397094-1438875464.jpg

برگرفته از كتاب : عصر ظهور
خداوند متعال در قران كريم ميفرمايد:
((پروردگار تو اعلام مى دارد ،كسانى را بر يهوديان چيره خواهد كرد كه تا روز قيامت ،آنان را مجازات و شكنجه خواهند نمود و خداست كه زود مجازات نموده و هم اوست آمرزگار و بخشنده ، و از جمله مجازات خداوند اين است كه آنان را پراكنده و گروه گروه در زمين قرار داده بعضى از آنان نيكوكار و برخى نابكارند و آنان را با خوبى و بدى آزمايش كرديم ، شايد توبه نموده و به راه حق و هدايت باز گردند.))(42)
معنى اين دو آيه شريفه اين است كه : خداوند اعلان و مقدر فرموده كه بزودى كسى را بر يهوديان مسلط مى گرداند كه تا روز رستاخيز آنان را مجازات و شكنجه دهد، او (خداى ) بسرعت مجازات نموده و هم اوست آمرزنده مهربان ، از جمله مجازاتهاى خداوند درباره يهوديان اين است كه آنها را در روى زمين پراكنده و دسته دسته مى گرداند، گروهى از آنان نيكوكار و گروهى بدكارند و آنها را به وسيله خوبى و بدى آزمايش مى كند شايد توبه نموده و هدايت گردند.
ما اجراى اين وعده الهى را در كيفر يهوديان ، در تمام دورانهاى تاريخى آنان به استثناى دوران حكومت پيامبرانى چون موسى و يوشع و داود و سليمان عليهم السلام مشاهده مى كنيم و خداوند اقوام و ملتهاى مختلفى را بر آنها مسلط گردانيد كه آنان را شكنجه و مجازاتى دردناك نمودند.
گاهى عنوان مى شود: آرى ، پادشاهان مصر و بابل و يونان و فارس و روم و ديگران بودند كه بر يهوديان تسلط يافته و آنان را مجازات سختى چشاندند اما مسلمانان چنان رفتارى با آنها ننموده ، بلكه تنها بر نيروهاى نظامى آنها پيروز گشتند و سپس زندگى در سايه دولت اسلامى را از آنان پذيرفتند، كه با برخوردارى از آزادى و حقوق خود در قوانين اسلامى ، جزيه بپردازند.
اما پاسخ : اينكه آنها را بدترين عذاب چشانيدند، به اين معنى نيست كه پيوسته آنها را كشته و يا آواره و زندانى نمودند، آن چنانكه بيشتر حكومتهايى كه پيش از اسلام بر آنان تسلط يافتند، اين گونه عمل كردند، بلكه به اين معنى است كه آنها از لحاظ نظامى ، سياسى ، تسليم آن حكومتى گرديدند كه خداوند بر آنان مسلط ساخت اگر چه مسلمانان در آزار و كيفر يهوديان ، از ديگران ملايم تر بودند، اما مصداق تسلط بر يهوديان ، و كيفر نمودن آنان مى باشند.
و گاهى نيز گفته مى شود: بلى تاريخ يهوديان تطبيق اين وعده خدا را بر آنها گواهى مى دهد ولى در عصر حاضر كه يك و يا حداقل نيم قرن برآنها سپرى گفته ، كسى كه آنان را مجازات و كيفر دهد بر آنان مسلط نشده ، بلكه آنان بيش از نيم قرن است يعنى از سال 1936 م . بدترين شكنجه ها را در فلسطين و ديگر مناطق به مسلمانان روا مى دارند! اين قضيه را چگونه مى توان تحليل نمود؟
پاسخ اين است كه : اين دوره از تاريخ زندگى يهوديان جدا به حساب مى آيد، زيرا اين همان دوره بازگشت قدرت آنهاست كه خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است ؛
((سپس پيروزى شما را بر كسانى كه آنان را عليه شما برانگيختم برگردانده و به شما اموال و فرزندانى را عطا كرده ، و شما را از يارانى بيش از تعداد آنان برخوردار نموديم تا با همكارى شما بر ضد آنها بستيزند. ))
بنابراين ، اين دوره خارج از وعده كلى تسلط بر آنهاست تا اينكه وقت كيفر و مجازات دوم بدست مسلمانان فرا رسد.
در اين زمينه روايات زيادى از امامان عليهم السلام رسيده كه اين وعده الهى نيز بدست مسلمانان انجام مى پذيرد، در همين خصوص صاحب مجمع البيان ، در تفسير آيه ياد شده ، اتفاق نظر مفسران را بر اين معنى بيان كرده و فرموده مراد از آن نزد تمام مفسرين ، امت پيامبر اسلام حضرت محمد (ص ) مى باشد، و همين معنى از امام باقر (ع ) نقل شده ، و على بن ابراهيم قمى ، در تفسير خود آن را از ابى الجارود، از امام باقر (ع ) نقل نموده است .



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , يهوديان و نقش آنان در دوران ظهور , یهودیان , نقش یهودیان در ظهور , یهود , قوم یهود , ظهور و یهود , وعده الهی نسبت به نابودی یهودیان،نابودی یهودیان،وعده خداوند نسبت به تسلط و چيرگى بر يهوديان،وعده خداوند به تسلط بر یهودیان،تسلط و چیرگی بر یهودیان،تسلط و چیرگی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 8 آذر 1394
وعده الهى نسبت به نابودى يهوديان

http://uupload.ir/files/ayup_%D8%B9%D9%84%D9%84_%D9%88_%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86%DB%8C_%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF_%D8%A8%D8%A7_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-shia_muslim-781.jpeg

برگرفته از كتاب : عصر ظهور
((منزه و پاك است آنكه يك شب ، بنده اش را به سفر شبانه برد از مسجد الحرام به مسجد اقصى كه مبارك گردانيم (بركت داديم ) پيرامونش ‍ را تا از نشانه هاى خود به او نشان دهيم بدرستى كه او شنوا و بيناست . و به موسى تورات را داده و او را هدايت گر فرزندان يعقوب (بنى اسرائيل ) گردانيديم ، كه غير از من سرپرستى را نپذيرند. فرزندان كسى را كه با نوح حمل نموديم ، كه او بنده اى شكرگزار بود.))
((ما در تورات حكم در انقراض بنى اسرائيل نموديم زيرا شما (بنى اسرائيل ) در زمين دو بار فساد نموديد و بر ديگر فخر و بزرگى بسيار خواهيد نمود.))
يعنى ما در توراتى كه بر آنان فرو فرستاديم حكم قطعى به انقراض آنها كرديم شما بزودى از راه راست منحرف شده و دوباره در جامعه تبهكارى مى كنيد، چه اينكه بزودى بر ديگران فخر و برترى جوئى بسيار مى نمائيد.
((وقتى كه هنگام كيفر اولين فساد فرا رسد بندگانى را از ناحيه خود كه توانمند و ستبر مى باشند جهت سركوبى شما فرستاديم ، در ميان خانه ها به جستجوى خانه به خانه پرداختند و اين وعده اى قطعى بود.))
زمانيكه وقت مجازات شما بر نخستين تبهكارى خودتان رسيد بندگانى را از اطراف خود كه داراى صلابت مى باشند بسوى تان فرستاديم تا شما را گوشمالى سخت بدهند آنان ميان خانه ها به جستجوى خانه به خانه پرداختند و اين وعده اى حتمى است .
((آنگاه پيروزى را براى شما، بر آنان گردانديم و شما را با ثروتها و پسران يارى نموديم و تعداد شما را بيش از آنان قرار داديم .))
سپس پيروزى را براى شما بر كسانى كه آنها را عليه شما برانگيختيم برگردانديم و به شما ثروت ها و فرزندانى را عطا كرديم و شما را از ياوران بيشترى برخوردار نموديم كه به كمك شما عليه آنان بستيزند.
((اگر خوبى كرديد، خوبى به خود نموده ايد و اگر بدى كرديد به خود بدى نموده ايد و هنگامى كه وعده بار دوم بيايد چهره هاى شما را ناخوش دارند و وارد مسجد اقصى گردند همانگونه كه نخستين بار داخل شدند و آنچه را كه برتر آمده نابود كنند نابود كردنى .))
و آنگاه وضع شما مدتى بدين گونه ادامه داشته و چنانچه توبه نموده و بواسطه نعمتهايى كه از ثروتها و اولاد به شما بخشيديم ، نيك عمل نموديد به سود خودتان بوده و اگر به بدى و طغيان و خود بزرگ بينى پرداختيد فرجام بد آن ، مربوط به خودتان خواهد بود، اما شما بزودى نه تنها عمل نيك ننموده بلكه به اعمال بد دست مى يازيد، ما شما را مهلت مى دهيم تا زمانى كه وقت مجازات و كيفر شما بر دومين فسادتان فرا رسد، آنگاه فرستادگانى را از ناحيه خودمان كه بمراتب سخت تر از مرحله اول رفتار مى نمايند، مى فرستيم بلا و گرفتارى را كه ناخوش داريد به ارمغان شما بياورند و سپس فاتحانه وارد مسجد اقصى گرديده به همان سان كه در زمان تعقيب و جستجوى دشمن در منازل شما در مرحله اول ، وارد گرديده و برترى جويى و فساد گرائى شما را به نابودى كشاندند.
((شايد پروردگار شما بر شما رحم نموده و اگر باز گرديد باز گرديم و ما دوزخ را تنگنائى براى كافران قرار داديم .))(40)
شايد پروردگارتان شما را بعد از دومين كيفر با رحمت خويش ببخشايد و چنانچه بعد از كيفر دوم ، بازگشت به انحراف نموديد، ما نيز مجازات شما را از سر خواهيم گرفت و شما را در تنگناى دنيوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصارى بر شما قرار خواهيم داد.
نخستين نتيجه اى كه از آيات قرآن كريم استفاده مى شود اين است كه : تاريخ يهوديان بعد از موسى تا پايان زندگانى آنها بدين صورت خلاصه مى شود كه آنها در جامعه فساد نموده تا آن هنگام مجازات شان فرا رسد، و خداوند افرادى را از ناحيه خود برمى انگيزد كه بر آنان چيره خواهند شد سپس ‍ خداوند بنابر مصلحت هايى يهوديان را بر آنان پيروز مى گرداند و اموال و اولاد به آنها عطا نموده ، و طرفدارانشان را در جهان بيش از آن قوم مى گرداند، اما يهود از اين اموال و ياران بهره بردارى صحيح نمى نمايند، بلكه سوء استفاده نموده و بار دوم در روى زمين فساد به بار مى آورند، البته اين بار علاوه بر فساد، گرفتارى خوى تكبر و برترى طلبى شده و خويش را بسيار بهتر و برتر از ساير مردم مى پندارند. و زمانى كه وقت كيفرشان فرا مى رسد خداوند بار ديگر آن قوم را بر آنان چيره ساخته ، و گوشمالى را در سه مرحله سخت تر از بار اول بر آنان وارد مى سازد.
دومين نتيجه : اين است كه ، قومى را كه خداوند بار اول بر ضد آنان بر مى انگيزد، به آسانى بر آنان چيره مى گردند، و به جستجوى خانه به خانه مى پردازند، آن گاه داخل مسجد اقصى شده و نيروهاى نظامى آنان را متلاشى مى كنند آنگاه خداوند بار دوم آنها را مى فرستد و بر خلاف غلبه يهوديان بر آنها و زيادى ياران و هوادارانشان ، ضربات شديدترى را در سه نوبت بر آنها وارد مى سازند، كه در اولين نوبت ، چهره هاى پليد آنان را آشكار و آنها را رسوا ساخته و چنانكه نخستين بار وارد مسجد اقصى شدند، فاتحانه وارد مسجد مى گردند. و سپس خوى تكبر و برترى جوئى آنان بر ملتها را، پايمال مى كنند.
سؤ ال اساسى كه مفسران مطرح مى كنند اين است كه آيا اين دو نوع فساد كه يكى همراه با برترى طلبى است پايان يافته و يا آن دو كيفر وعده داده شده بر آنان واقع شده است يا خير؟
برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه هر دو مورد، انجام شده بدين ترتيب كه كيفر فتنه و فساد نخستين بنوخذ نصر (بخت النصر) و مجازات دومين مرحله فساد و تباهى به دست (تيتوس ) رومى انجام پذيرفته است و بعضى ديگر معتقدند كه هنوز آن دو كيفر رخ نداده است .
اما نظريه درست اين است كه : اولين كيفر در برابر نخستين فساد، در صدر اسلام بدست مسلمانان انجام پذيرفته ، و آنگاه كه مسلمانان از اسلام فاصله گرفته و دور شدند خداوند يهوديان را بر آنان چيره ساخت ، و در اين مرحله نيز براى دومين بار، يهوديان در زمين ايجاد فساد و طغيان نمودند و هرگاه كه مسلمانان دوباره به اسلام روى آورند زمان كيفر دوم فرا رسيده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد. و بر اساس همين تفسير از امامان عليهم السلام رواياتى رسيده ، از جمله آنكه ، آن قومى را كه خداوند در مرحله دوم عليه يهوديان برمى انگيزد، حضرت مهدى (ع ) و ياران وى اند كه اهل قم مى باشند و هم آنان كه خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت قائم (ع ) برمى انگيزد، در تفسير عياشى از امام باقر (ع ) روايت شده كه حضرت بعد از آن كه آيه شريفه
((بعثنا عليكم عبادا لنا اولى باءس شديد))
را قرائت نمود، فرمود:
((مراد از اين آيه حضرت قائم (ع ) و ياران اوست كه نيرومند و داراى صلابت مى باشند.))
و نيز در تفسير نور الثقلين ، از كتاب روضه كافى از امام صادق (ع ) نقل شده كه آن حضرت در تفسير آيه شريفه فوق فرمود:
((خداوند قبل از خروج حضرت قائم ، قومى را برانگيزد كه دشمنى از دشمنان آل محمد (ص ) را رها ننموده ، مگر اينكه او را به هلاكت مى رسانند.))
و در كتاب بحارالانوار، از امام صادق (ع ) روايت شده كه وقتى اين آيه را قرائت فرمود، عرض كرديم ((فدايت گرديم آنها چه كسانى هستند؟ امام سه بار فرمود: آنان به خدا سوگند اهل قم ، آنان بخدا سوگند اهل قم ، آنان بخدا سوگند اهل قم مى باشند.))
(41)
اين سه روايت از نظر مراد و مقصود يكسان و هماهنگ بوده و هيچ گونه اختلافى بين آنها وجود ندارد ، زيرا اهل قم يعنى اهل ايران ، همان ياران حضرت مهدى (ع ) هستند كه خداوند آنان را براى زمينه سازى ظهور آن بزرگوار بر مى انگيزد و به طورى كه روايات دلالت دارد ، به هنگام ظهور تعدادى از اصحاب خاص ايشان در بين آنها وجود دارند . علاوه بر اينكه مقاومت يهوديان در مقابل اين مردم و مسلمانان هواداران آنان در چند نوبت انجام مى گيرد ، تا آنكه حضرت مهدى (ع ) ظهور كند كه نابودى نهائى يهوديان را به رهبرى وى و بدست با كفايت او ، ارواحنا فداه خواهد بود .
و از مطالبى كه دلالت دارد بر اينكه ، دومين كيفر وعده داده شده يهوديان بدست مسلمانان انجام خواهد گرفت ، اين است كه آن قومى را كه خداوند وعده فرمود ، دوبار عليه يهوديان برمى انگيزد، يك امت بوده و صفاتى كه براى آنان ياد شده و ويژگيهاى جنگ آنان با يهوديان جز بر مسلمانان تطبيق نمى كند. زيرا پادشاهان مصر و بابل و يونان و ايران و روم و ديگران كه بر يهوديان تسلط يافتند با صفت
((عبادالنا))
(بندگان ما) سازگار نيستند وآنگهى طبق بيان آيات بعد از كيفر اول حادثه اى پيش نيامده كه يهوديان بر آنان چيره گردند، در حالى كه پس از مجازات اول يهوديان ، بدست ما در صدر اسلام ، آنان بر ما غلبه پيدا نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان يارى داد، به گونه اى كه افزايش هواداران آنها در جهان بيش از طرفداران مسلمانان گشته و با پشتيبانى ابر قدرتها عليه ما قيام نمودند .و هم آنان هستند كه در زمين فساد نموده ، و بر ما و ملتهاى محروم ،برترى طلبى وفخر مى كنند و اين مجاهدان و كفرستيزان اسلام هستند كه ضربات خود را بر پيكر و چهره كريه آنها وارد مى سازند.
نيز آنچه بر اين معنى دلالت دارد و با بررسى تاريخ يهوديان بعد از حضرت موسى (ع ) روشن مى گردد، اين است كه فساد در زمان گذشته ، و حال يهود تحقق يافته ، اما برترى وعده داده شده آنها تنها در زمان ما بوجود آمده است و همين غلبه آنهاست كه در پى آن دومين كيفر وعده داده شده فرا رسيده و آنها را نابود مى سازد.
و اين مطلب براى كسانى كه مختصرى تاريخ يهوديان را، كه به زودى از آن ياد خواهيم نمود، مورد مطالعه قرار دهند، اءمرى روشن است .




:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , يهوديان و نقش آنان در دوران ظهور , یهودیان , نقش یهودیان در ظهور , یهود , قوم یهود , ظهور و یهود , وعده الهی نسبت به نابودی یهودیان،نابودی یهودیان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 7 آذر 1394
يهوديان و نقش آنان در دوران ظهور

برگرفته از كتاب : عصر ظهور
اگر پيرامون نقش يهوديان در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت مهدى (ع )، جز آيه هاى نخستين سوره بنى اسرائيل چيزى در اختيار ما نبود، همان كافى بود، زيرا اين آيات در عين خلاصه بودن ، وحى الهى بوده و به گونه اى رسا و گويا، شمه اى از تاريخ و سرگذشت آنها را بيان كرده و به نحو معجزه آسا و با دقت ، آينده آنها را روشن مى سازد. علاوه بر اين آيه ها و آيات ديگر، تعدادى روايات وجود دارد كه پاره اى از آنها مربوط به تفسير آيات ، و برخى ديگر پيرامون وضع يهوديان در عصر ظهور و انقلاب حضرت مهدى (ع ) مى باشد، كه پس از تفسير آيات به بيان آنها مى پردازيم .



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , يهوديان و نقش آنان در دوران ظهور , یهودیان , نقش یهودیان در ظهور , یهود , قوم یهود , ظهور و یهود , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 6 آذر 1394
تركان و نقش آنان در دوران ظهور

برگرفته از كتاب : عصر ظهور
به نظر ما منظور از تركها در روايات جنبش خجسته ظهور حضرت ، روس ها و اطرافيان آنان از ملتهاى اروپاى شرقى هستند، آنان گر چه از لحاظ تاريخى مسيحى اند و از ملتهاى مستعمره امپراطورى روم بشمار مى روند، تا جائى كه مدعى وراثت آنها شده ، و شاهان خود را مانند آلمانى ها و غير آنها، قيصر (سزار) ناميده اند ليكن آنان اولا: از قبيله هاى گوناگون منطقه شرق آسيا اروپا هستند كه در زبان روايات و تاريخ ، به
((قبيله ها و ملتهاى ترك ))
ناميده شده اند، و اين نام علاوه بر تركهاى تركيه و ايران ، شامل قبيله هاى تاتار و مغول و بلغارستان و روسيه و غير آنان نيز مى گردد.
دوم اين كه : مسيحيت ، اخيرا به آنها سرايت نموده و اصالة در بين آنان رائج نبوده بلكه بصورت يك قشر سطحى در آمده ، و بدتر از وضع آنان ، در ميان ملتهاى اروپاى غربى وجود دارد، چرا كه مادى گرائى شرك آميز آنان چيره گشته ، و شايد به همين دليل است كه تسليم نظريه كمونيسم مادى گرا و الحادى شده و در برابر نفوذ آن ، مقاومت نكردند.
سوم : اينكه روايات مربوط به جنبش تركان عليه مسلمانان ، اگر چه پاره اى از آنها بر يورش تركهاى مغول و تاخت و تاز آنها به سرزمين ما در قرن هفتم هجرى منطبق مى گردد. اما برخى از آن روايات ، حركت هاى آنان را كه به حوادث ظهور حضرت مهدى عليه السلام متصل مى گردد، و همچنين همكارى آنها با روميان عليه ما و اختلاف شان با يكديگر در همان زمان را بيان مى كند و اين ماجرا جز بر روسها منطبق نگشته ، و يا اينكه اگر قضيه به درازا كشيده شود، بر وارثان دولت آنها از اقوامى كه ريشه و تبار تركى دارند در روسيه و اروپاى شرقى ، منطبق است .
اينك نمونه هايى از رواياتى كه نقش آنان ، در آنها بيان شده است :
از آن جمله ، روايات فتنه و آشوب اخيرى است كه بدست آنها و روميان بر مسلمانان واقع مى شود، كه قبلا گذشت ، كه آنرا جز به هجوم غربيان و روسها به سرزمين هاى مسلمانان در اوايل اين قرن ، نمى توان تفسير نمود، همانكه ، پيوسته ادامه داشته تا اينكه خداوند آن را با حركت زمينه ساز حضرت مهدى عليه السلام در امت ، و سپس با ظهور مبارك او ارواحنا فداه بر طرف مى سازد.
و روايات مربوط به جنگ سفيانى با ترك ها نيز از جمله همين روايات است و احتمالا مراد از تركان همان روسها هستند، چه آنكه سفيانى هم پيمان روم و يهود بوده ، و در اءخبار آمده است كه حركت او در منطقه سوريه و اردن به دنبال سلطه تركان بر سوريه پديد مى آيد. و چنانچه روايت مربوط به آن صحيح باشد، مدت آن سلطه كوتاه خواهد بود، زيرا آن تسلط پس از شكست شورش (علج اءصهب ) پديد مى آيد.
((زمانى كه علج اصهب قيام نمايد، و پايتخت حكومت دچار سختى و بحران گردد، پس ازاندكى كشته خواهد شد، آنگاه (اءكحل ) به خونخواهى وى برمى خيزد، و اينجاست كهكشور به شرك (ترك نسخه بدل ) بازگردانده مى شود.))(34)
در روايات مربوط به ظهور، اءصهب و اءبقع ، دو رهبر مخالف حركت سفيانى ياد شده اند كه سفيانى بر آن دو پيروز شده ، و بر منطقه تسلط مى يابد.
و من رواياتى را كه دلالت بر جنگ سفيانى با ترك ها، در دمشق و يا حومه و اطراف آن بنمايد، نيافتم ، اما روايات بسيارى به صورت متواتر اجمالى
(35) رسيده كه حاكى از درگيرى بزرگ سفيانى با آنان در قرقيسيا، واقع در مرز سوريه عراق تركيه مى باشد، اين نبرد از جنگ هاى بزرگى است كه از پيش ‍ وعده داده شده ، و انگيزه آن درگيرى و كشمكش بر سر گنجى است كه در مجراى نهر فرات و يا نزديك آن كشف مى شود.
بعلاوه ، شايد مراد از اتراك ، در اين نبرد تركهاى تركيه باشند نه روسها، ممكن است روسيه در جنگ با تركها بطور نهانى با سفيانى بوده و از او پشتيبانى مى نمايد. و به خواست خدا بزودى يادى از جنگ قرقيسيا، در ضمن حوادث كشور شام و حركت سفيانى خواهد آمد.
و از جمله ، روايات مربوط به انقلاب آذربايجان كه در رويارويى با تركان مى باشد، از امام صادق (ع ) روايت شده كه فرمود:
((آذربايجان براى ما لازم است ، چيزى در مقابل آن ياراى مقاومت ندارد و چون انقلاب گر ما قيام كند به سوى او بشتابيد، اگر چه رفتن با چهار دست و پا بر روى برف باشد.))(36)
ممكن است از قول امام (ع ) كه فرمود: ((ناگزير از آذربايجان بوده و چيزى در مقابل آن ايستادگى نمى كند)) چنين استفاده شود كه آن جنبشى است هدايت گر كه در آذربايجان و يا از ناحيه اهالى آن سامان بوجود آمده كه لازم است بعد از آن ، انتظار و درنگ نموده ، تا نشانه هاى نزديك آن آغاز گردد، و چنانكه از روايت زير فهميده مى شود ممكن است اين ماجرا در رويارويى با روسها باشد؛
((دو خروج براى تركان رخ مى دهد، كه در يكى از آنها آذربايجان ويران گشته و در خروج ديگرى در جزيره سر مى زند كه عروسان حجله نشين را به وحشت مى اندازد در اين هنگام است كه خداوند متعال مسلمانان را ياورى نموده ، و قربانى بزرگ خداوند در ميان آنان وجود دارد.))(37)
وقتى به تنهايى اين روايت را مورد بررسى قرار مى دهيم ، احتمالا از جمله روايات مربوط به هجوم تركان و مغول به سرزمينهاى اسلامى باشد، كه در نخستين مرحله اى كه به آذربايجان رسيده آن را ويران مى سازند، و سپس به فرات مى رسند و مسلمانان بر آنان پيروز مى گردند. كه در چشمه جالوت و غير آن ، قربانى بزرگى در بين آنان وجود دارد.
اما اگر جمع بين اين روايت ، و روايت پيشين نماييم . احتمال دارد كه منظور از تركان در آن ، روسها باشند. و نخستين خروج آنها قبل از جنگ جهانى دوم و بعد از آن و قبل از نشانه هاى نزديك ظهور و اشغال آذربايجان توسط آنان خواهد بود.
و دومين خروج به طرف
((جزيره ))
است كه نام مكانى در حد فاصل بين عراق و سوريه نزديك منطقه قرقيسيا بوده ، و خروج آنان به آن منطقه بمنظور نبرد با سفيانى است . و مفهوم پيروز شدن مسلمانان در آن درگيرى پيروزى غير مستقيمى است كه با به هلاكت رسيدن دشمنان ستمگر آنان خواهد بود، و چنانكه خواهيد داشت در منطقه درگيرى قرقيسيا درفش و پرچم هدايت گرى وجود ندارد يا پرچمى كه پيروزى مسلمانان را به همراه داشته باشد و همانا بشارت دادن پيامبر و امامان عليهم السلام نسبت به آن ، بدين جهت است كه در اين كارزار، ستمگران با شمشيرهاى برخى از هواداران خودشان به هلاكت مى رسند.
ديگر روايات مربوط به فرود آمدن تركان در منطقه
((جزيره )) و ((فرات ))
است كه احتمالا مراد از تركان روس هاست ، زيرا فرود آمدن آنها همزمان با فرود آمدن روميان در منطقه رمله فلسطين و سواحل آن مى باشد.
و قبلا اشاره كرديم كه قرقيسيا منطقه اى در نزديكى
((جزيره ))
است كه به دياربكر و جزيره ربيعه موسوم است ، و مفهوم كلمه (جزيره ) كه به طور عموم در كتب تاريخى بيان شده ، همين نقطه است ، نه جزيرة العرب و يا جزيره اى ديگر.
و اين امر منافاتى با فرود آمدن تركان مغول در جزيره و فرات در قرن هفتم هجرى ندارد، چه اينكه برخى ، آن را از جمله نشانه هاى نزديك به ظهور حضرت به حساب آورده اند، حال آنكه از نشانه هاى نزديك ظهور، فرود آمدن و سپس نبرد آنان با سفيانى در منطقه قرقيسيا خواهد بود.
به همين مناسبت ، روايات آشوب گرى تركان مغول و هجوم آنان به سرزمين هاى اسلامى در زمره روايات مربوط به حوادث و پيش آمدها و معجزات نبى اكرم (ص ) است كه مسلمانان آنها را مى دانسته ، و در صدر اسلام آنها را سينه به سينه نقل مى كرده اند، سپس در زمان حمله مغولان و بعد از آن ، اين قبيل روايات زيادتر و بيشتر رائج گرديده ، در عين حال اين گونه روايات فرو نشستن آشوب آنان و پيروزى مسلمانان را خاطر نشان ساخته ، بدون آنكه در پى آن اشاره اى به ظهور حضرت مهدى (ع ) داشته باشد، همچنانكه در روايات مربوط به تركان كه در پى بيان آن ها هستيم ، آمده است .
و اينك نمونه هايى از روايات مربوط به حمله مغولان : از حضرت على (ع ) نقل شده كه فرمود:
((گويا، قومى را مى بينم كه چهره هايشان همچون سپرهاى چكش خورده جلوه گر است ، لباسهاى حرير و ديبا پوشيده و اسبهاى اصيل را يدك مى كشند، در آنجا آنچنان كشتار زياد است كه مجروحان از روى بدن كشتگان عبور مى كنند، و در آن كار زار تعداد فراريان از اسيران كمتر است .
يكى از ياران عرض كرد: اى اميرمؤ منان ! شما به علم غيب آگاهيد. حضرت خنديد و به آن مرد كه از بنى كلب بود فرمود: اى برادر كلبى اين علم غيب نيست ، بلكه اين يك نوع آگاهى است كه از صاحب دانشى
((رسول الله )) آموخته ام زيرا علم غيب تنها علم رستخيز و آنچه را كه خداوند در اين آيه بر شمرده است ، مى باشد ((اين خداوند است كه به زمان رستاخيز آگاهست و هم اوست كه باران را فرو فرستاده ، و از آنچه درون رحم هاست خبر دارد و هيچ كس نمى داند كه پيمانه عمرش در كجا لبريز خواهد شد...)) خداى سبحان است كه از آنچه درون رحم است ، پسر يا دختر، زشت يا زيبا، بخشنده يا بخيل ، نيك بخت يا بدبخت بوده و چه كسى هيزم آتش دوزخ و چه كسى در بهشت ، همنشين پيامبران است ، آگاهى دارد، بنابراين علم غيبى كه جز خدا كسى از آن آگاه نيست همين است ، و غير از آنچه كه گفته شد، علمى است كه خداوند به پيامبرش آموخته ، پيامبر مرا بر آن آگاه ساخت و در حق من دعا فرمود، تا خداوند آن را در دل من جايگزين و درونم را از آن سرشار سازد.))
(38)
از سلسله روايات گذشته ، روايات مربوط به جنگ حضرت مهدى (ع ) با تركان مى باشد، از امام صادق (ع ) روايت شده كه فرمود:
((نخستين سپاهى كه حضرت مهدى تدارك مى بيند به سوى تركان گسيل مى دارد و پس از شكست آنان و به اسارت درآوردن آنها و به غنيمت گرفتن اموالشان راهى شام گرديده و آنجا را فتح مى نمايند.))(39)
به اين معنى كه اين اولين لشكرى است كه حضرت آن را مجهز و اعزام مى كند و خود آن بزرگوار در آن شركت ندارد و در برخى از روايات آمده است كه اعزام سپاه حضرت مهدى (ع ) توسط آن بزرگوار بعد از ورود وى به عراق و در پى چندين نبرد، جهت آزاد سازى حجاز و عراق خواهد بود.
و ممكن است مراد از تركان در اينجا ترك هاى تركيه باشد اما به احتمال قوى تر روسها هستند كه سفيانى ، در نبرد قرقيسيا با آنان كارزار مى كند و هيچيك بر ديگرى غلبه نمى يابد و چنانكه روايات مى گويد، نابودى آنان توسط حضرت مهدى (ع ) بوده و سرزمين آنها بر اثر صاعقه ويران مى گردد.
دسته اى ديگر از اين احاديث ، رواياتى است كه ويرانى سرزمين تركان را در اثر صاعقه و زلزله مى داند و ممكن است منظور جنگ افزارهايى مانند موشك ها باشند كه ويران گرى آنها مانند صاعقه و يا زلزله است .
و به نظر مى رسد كه اين حادثه ، در پى نبرد آنان با حضرت مهدى (ع ) بوده و ويرانى در حد بسيار گسترده اى مى باشد، آن گونه كه به نابودى و محو قدرت و شوكت آنان مى انجامد، چه اينكه پس از آن ، يادى از آنان در روايات ظهور وارد نشده ، فقط بعد از دومين خروج آنان اين عبارت آمده
((فلا ترك بعدها)) پس از آن حادثه ، ديگر ترك وجود نخواهد داشت ، از اين رو احتمال دارد كه آنان همان روسها باشند، زيرا در روايات مربوط به ظهور چنين گفته اى در مورد هيچ ملت مسلمانى نيامده است .



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،تركان و نقش آنان در دوران ظهور،ترکان،ترک ها،نقش ترک ها در ظهور،نقش ترک ها در دوران ظهور، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 5 آذر 1394
روميان و نقش آنان در زمان ظهور

http://faryadobiseda.persiangig.com/rumi.jpg

منظور از روم در روايات مربوط به آخر الزمان و ظهور حضرت مهدى (ع )، ملل اروپائى و قرنهاى اخير، گسترش آنان در امريكا مى باشد، كه فرزندان روم و وارثان امپراطورى تاريخى روميان هستند.
گاهى گفته مى شود: روميانى كه خداوند متعال سوره اى درباره آنان نازل فرموده و پيامبر (ص ) و مسلمانان بعدها با آنان پيكار نمودند ، غير از اينان هستند. زيرا آنان بيزانس ها بودند كه پايتخت آنان ابتدا شهر
((رم )) در ايتاليا و سپس شهر قسطنطنيه گرديد تا اينكه مسلمانان حدود 500 سال پيش آن را فتح نموده و ((اسلامبول ))
ناميدند و مردم آن را استانبول تلفظ نمودند.
پاسخ : صحيح است كه روميان هنگام نزول سوره مباركه روم و صدور روايات درباره آنان كه از طرفداران امپراطورى روم يا بيزانس (معروف ) بودند. امام غربى هاى امروز افرادى غير آنها نيستند ، بلكه ادامه سياست و تمدن آنها به حساب آمد و بخشى از آنان شمرده مى شوند.. و ملتهاى فرانسه و بريتانيا و آلمان و غير آن ، از لحاظ فرهنگ و سياست و دين ، اركان حقيقى امپراطورى روم مى باشند. و اين كه آنها در آن زمان مناطق تحت نفوذ روم و (مستعمرات آن ) ناميده مى شدند، اين حقيقت را نفى نمى كند.
بلكه سرداران بيزانس رومى خود به مدت 2 هزار سال پايتخت شان رم و قسطنطنيه بود در حالى كه همه آنان از نژاد ايتاليائى و ريشه واحدى نبودند، بلكه از ريشه و نژادهاى متعدد اروپائى بودند و بعد از آنكه يونان جزئى از امپراطورى روم گرديد، گاهى در ميان آنان يونانيان نيز بچشم مى خوردند .
و شايد به همين دليل باشد كه وقتى امپراطورى تقليدى روم به ضعف گرائيد و در قسطنطنيه و پيرامون آن محدود گرديد و در محاصره دريائى از ملتهاى مسلمان قرار گرفت ، اروپائيان به ادعاى ميراث خوارى به پا خاسته ، وعده اى از سران كشور آلمان و غير آن را، قيصر (سزار) ناميدند.
اين نوع تغيير و تحول در امپراطورى ها و دولتها امرى طبيعى است ، چرا كه حكومت از كشورى به كشور ديگر و از ملتى به ملت ديگر انتقال مى يابد، و اين با باقى ماندن نام و خصوصيتهاى اصلى آن منافات ندارد.
بنابراين ، روايات شريفه اى كه از آينده روميان يا به تعبير عرب ها
((بنى اصفر))
( زرد پوستان ) خبر مى دهد، مرادشان فقط روميان بيزانس ‍ ايتاليائى ، منهاىملل و قبيله هاى فرنگى و ساير قبايل وابسته به آنها نيست .
به همين دليل مسلمانان در كتابهاى تاريخى خود از آنها به روميان و گاهى فرنگيها تعبير مى كنند امام در عين حال به همه آنها رومى گفته ، و آن را به صورت ((اءروام )) جمع مى بندند.
علاوه بر آن ، آنچه از سوره مباركه روم ، آيات 31 و 32 و سوره كهف آيه هاى 12 و 21 و غير آن درباره شرك آنان نسبت به خداوند متعال و احزاب و پيروان آنها استفاده مى شود اين است كه مراد از آنان ملتها و احزاب مدعى پيروى از حضرت مسيح عليه السلام مى باشند. و روشن است كه رهبرى ملتهاى مسيحى به دست روميان ايتاليائى و قسطنطنيه بوده سپس غربيها از آنان به ارث برده اند.
نام روم در بسيارى از روايات زمان ظهور آمده از جمله روايات مربوط به فتنه و آشوب و تسلط آنان بر مسلمانان ، كه قبلا گذشت .
و روايات ديگرى درباره حركت ناوگانهاى جنگى آنها به سواحل سرزمين هاى عربى ، اندكى پيش از ظهور حضرت مهدى عليه السلام ، وجود دارد.
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:
((وقتى كه در سرزمين شام بلوايى را مشاهده نمودى ، پس مرگ است و مردن ، تا آنكه غربيان به تحرك آمده و روانه سرزمينهاى عربى گردند. كه حوادثى بين آنان رخ خواهد داد.))(20)
و فتنه و آشوب شام در روايات مربوط به زمان ظهور به مرحله كشمكشهائى كه در سرزمين شام بعد از آشوب و استيلاى اجانب بر امت اسلامى واقع مى شود اطلاق مى گردد.. به اين معنى كه ((بنى اصفر))((غربيها)) خود را ناگزير از دخالت مستقيم نظامى مى بينند، بعد از آن كه به واسطه پايدارى مردم آن سامان و امواج سياسى موجود و درگير آن ، از تسلط بر منطقه پيرامون فلسطين ناتوان گشته و دخالت نظامى آنها در آينده با مقاومت مسلمانان كشورهاى عربى مواجه خواهد شد.
از امير مؤ منان عليه السلام روايت شده كه فرمود:
((در ماه رمضان به هنگام صبح از ناحيه مشرق ندا دهنده اى بانگ برمى آورد كه : اى اهل ايمان گردهم آييد و از ناحيه مغرب پس از ناپديد شدن شفق ، ندا كننده اى ندا سر دهد: اى اهل باطل گرد هم جمع شويد... و روميان به ساحل دريا نزديك غار اصحاب كهف روى آورده و خداوند آن جوانان را با سگ شان از غارشان برمى انگيزد، در بين آنان دو مرد بنام مليخا، و خملاها بوده كه اين دو تسليم اوامر حضرت قائم عليه السلام خواهند بود.))(21)
و شايد اين جنبش نظامى ادامه حركت گذشته و يا همان حركت باشد، و روايت گوياى اين است كه آن جريان نزديك حركت ظهور آن حضرت خواهد بود كه چرا كه حوادث ، پى در پى و به دنبال نداى آسمانى در ماه رمضان بوجود آمده و تا محرم ادامه مى يابد، و ظهور آن بزرگوار در شب دهم و روز دهم ماه محرم به وقوع مى پيوندد.
از برخى روايات چنين استفاده مى شود كه نيروهاى غربى آهنگ سرزمين شام كرده و در عكا و صور، و طبق اين روايت نزديك غار اصحاب كهف ، يعنى در انطاكيه از ناحيه ساحل سوريه تركيه ، فرود مى آيند.
درباره جوانان اصحاب كهف رواياتى وارد شده كه خداوند متعال آنان را در آخرالزمان ظاهر مى نمايد تا براى مردم علامت و نشانه اى بوده ، و از ياران حضرت مهدى عليه السلام باشند و ما آن را در بحث پيرامون ، ياران آن حضرت ياد خواهيم كرد. فلسفه ظاهر شدن آنان به هنگام فرود آمدن نيروهاى غربى در آن برهه حساس ، اين است كه معجزه اى خصوصا براى مسيحيان باشند، زيرا طبق نقل روايات ياران حضرت مهدى عليه السلام نسخه هاى اصلى تورات و انجيل را از غار انطاكيه بيرون آورده و به وسيله آن با رومى ها و يهوديان به بحث و گفتگو مى پردازند، احتمال دارد اين غار، همان غار معروف اصحاب كهف و يا غار ديگرى باشد.
به نقل از جابر جعفى ، امام باقر عليه السلام كه فرمودند:
((شورشيان روم بزودى روى آورده و در رمله فرود مى آيند، اى جابر: در آن سال ، در سراسر زمين از ناحيه غرب اختلاف فراوان وجود دارد.))(22)
البته ممكن است اين شورشگران ، مزدوران غربى ، داوطلبان نبرد با يهود باشند كه به همين منظور در رمله فلسطين فرود مى آيند، و ظاهرا مراد از اختلاف مذكور در روايت از ناحيه مغرب زمين و يا غرب ، همان غرب سرزمينهاى اسلامى باشد، چرا كه بعد از آن بيان مى كند كه اولين حادثه اى كه به شام يم رسد خراب شدن آن است و احتمالا خرابى آنجا به سبب غربى ها باشد.
و آنچه را كه در اين زمينه قابل توجه است ، مطالبى است كه از اهل بيت عليهم السلام ، در تفسير اوائل سوره مباركه روم وارد شده است .
((سوگند به اين حروف (الف ، لام ، ميم ) روميان غالب گرديدند، در نزديك ترين سرزمين و اينان بعد از مغلوب شدن به زودى غالب مى گردند، در اندك سالى اءمر از آن خداوند است از پيش و آينده و آن روز ايمان آورندگان به يارى خدا چنين شاد مى گردند هم اوست كه هر كسى را كه خواهد يارى فرمايد، و اوست غالب و مهربان ))(23)
از امام باقر عليه السلام روايت شده كه آن حضرت ((يارى خداوند را نسبت به مؤ منين )) در آيه شريفه ، به ظهور حضرت مهدى عليه السلام تفسير نموده اند، و گويا خداوند آن حضرت را بر روميان پيروز مى گرداند.(24)
از جمله روايات ديگر در اين زمينه ، روايات مربوط به فرود آمدن حضرت عيسى عليه السلام و دعوت نمودن آن حضرت مسيحيان را به اسلام و پيروى از حضرت مهدى عليه السلام است كه اين فرموده خداوند را روشن مى سازد:
((حضرت عيسى عليه السلام نشانه اى است از علامتهاى قيامت ))(25)
((همه اهل كتاب قبل از مردنش به او ايمان مى آورند، و او در روز رستاخيز گواه بر آنهاست ))(26)
يعنى آن بزرگوار يكى از علائم رستاخيز بوده و هنگامى كه خداوند او را به دنيا فرود آورد، تمام نصارى و يهود به او ايمان آورده و خود و معجزه هايش ‍ را قبل از آنكه از دنيا رحلت كند، مى بينند.
و در روايت آمده است كه عيسى عليه السلام بوسيله حضرت مهدى عليه السلام و معجزاتى كه خداوند در اختيار او نهاده با روميان بحث و مناظره مى كند.
(27)
آن حضرت پس از معجزه فرود آمدنش از آسمان ، در دگرگونى اوضاع سياسى و شورانيدن ملتهاى غربى بر ضد فرمانروايانشان ، نقش مهم و اساسى خواهد داشت ، كه در جريان فرود آمدن آن بزرگوار به بيان آن خواهيم پرداخت .
از جمله روايات مورد بحث ، احاديث مربوط به آتش بس ميان مسلمانان و روميان مى باشد كه حضرت ، قرارداد عدم تجاوز را با آنان امضاء خواهد نمود، ظاهرا اين پيمان بعد از نبرد بزرگ قدس است كه در مثلث عكا قدس ‍ انطاكيه بين سپاه آن حضرت و لشكريان سفيانى با پشتيبانى يهود و روميان رخ مى دهد و بعد از پيروزى حضرت مهدى و ورودش به قدس و فرود آمدن حضرت عيسى عليه السلام خواهد بود.
به نظر مى رسد كه حضرت مسيح عليه السلام در اين درگيرى و نبرد نقش ‍ وساطت و ميانجى گرى را بر عهده خواهد داشت ، كه درباره آن سخن خواهيم گفت ، از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود:
((اى عوف ! پيش از رستاخيز شش حادثه را متذكر باش ... از جمله فتنه و آشوبى را كه خانه اى از عرب خالى از آن فتنه نخواهد بود، ميان شما و بنى اصفر (غربيها) صلحى برقرار مى گردد، سپس با شما پيمان شكنى نموده ، و با هشتاد لشكر كه هر يك متشكل از 12 هزار سرباز مى باشد به شما حمله ور مى شوند.))(28)
همچنين از آن حضرت روايت شده كه فرمودند:
((بين شما و روميان چهار پيمان صلح بسته مى شود، كه چهارمين آنها به دست مردى از خاندان هرقل است كه چند سال (دو سال ) دوام خواهد يافت ، در اين هنگام مردى از عبدالقيس به نام سؤ ددبن غيلان پرسيد: در آن روز پيشواى مردم كيست ؟ حضرت فرمود: مهدى از فرزندانم .))(29)
در برخى از روايات مدت پيمان نامه صلح هفت سال ذكر شده ، اما غربى ها تنها پس از دو سال عهدشكنى نموده و پيمان خود را با مسلمانان بر هم زده و با سپاهى كه متشكل از قريب به يك ميليون سرباز مى باشد با حمل 80 پرچم در سواحل فلسطين و سرزمين شام ، با مسلمانان درگير مى شوند.
و در پى آن ، حضرت مهدى عليه السلام رهسپار فتح و آزادى اروپا و جهان غير اسلام مى گردد كه در بحث حركت ظهور آن حضرت خواهد آمد.
ديگر روايات ارتباط سفيانى با روميان و فرار هواداران وى پس از شكست او به طرف كشور روم ، و تعقيب آنان توسط ياران حضرت مهدى عليه السلام و بازگرداندن آنها را بيان مى كند، از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمودند:
((زمانى كه حضرت قائم عليه السلام قيام نمايد، سپاه خويش را به سوى بنى اميه (سفيانيان ) گسيل دارد آنها به سوى روم بگريزند، به آنان مى گويند تا به كيش ما در نيائيد شما را راه نخواهيم داد، آنها پذيرفته و روميان آنان را وارد مى كنند و آنگاه كه ياران حضرت مهدى عليه السلام با روميان مواجه مى شوند، آنها تقاضاى صلح و امان مى نمايند، پيروان آن حضرت پاسخ مى دهند كه تا هم كيشان ما را آزاد نكنيد به شما امان نخواهيم داد، سپس آنها را آزاد نموده و به ياران حضرت باز مى گردانند. (30)
روايات ديگرى نشانگر اين است كه سفيانى داراى فرهنگى غربى بوده ، وى در كشور روم بسر مى برد و سپس راهى منطقه شام مى گردد و حركت خود را از آنجا آغاز مى كند، چنانكه به بيان آن خواهيم پرداخت ، در كتاب غيبت طوسى (ره ) آمده است كه :
((سفيانى كه سر كرده قوم است از كشور روم به حركت در آمده در حالى كه چون مسيحيان صليب به گردن دارد.))(31)
از جمله روايات ، احاديث آزادى سرزمين روم توسط حضرت مهدى عليه السلام و اسلام آوردن روميان بدست آن حضرت است ، البته احتمال دارد اين امر به دنبال شكستن پيمان صلح و حمله نظامى آنان به ساحل فلسطين و سرزمين شام و شكست خوردن آنها باشد، چنانكه ممكن است اين درگيرى سخت ترين نبردهاى روم با حضرت مهدى عليه السلام باشد كه در پى آن گرايشى در بين ملتهاى آنان نسبت به اسلام پيدا مى شود.
و در برخى از روايات ، آمده است كه :
((با تكبير، هفتاد هزار تن از مسلمانان روم را فتح مى نمايند.))(32)
بعيد نيست كه سقوط اين پايتخت غربى با تظاهرات غربى ها و تكبير آنان در حالى كه حضرت مهدى عليه السلام و يارانش آنان را همراهى مى كنند، انجام شود.
از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمودند:
((آن گاه اهل روم بدست حضرت مهدى عليه السلام اسلام آورده و حضرت براى آنان مسجدى را بنا مى كند سپس با جانشين قرار دادن يكى از يارانش در آنجا، خود باز مى گردد))(33)
ظاهرا حضرت مسيح عليه السلام در دگرگونى ملتهاى غرب نقش اساسى داشته ، و اين امر در خلال دو سه سالى است كه بين امام عليه السلام و غربيان پيمان صلح برقرار است ، و احتمالا حضرت عيسى عليه السلام در اين برهه ، در غرب بسر برده و يا بيشتر حضور او در غرب خواهد بود.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،روميان و نقش آنان در زمان ظهور،رومیان،نقش رومیان در ظهور، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 4 آذر 1394
آشوب گرى شرق و غرب عليه مسلمانان

http://masaf.ir/images/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C%20(%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D9%87%D9%84%20%D8%B3%D9%86%D8%AA-shia%20muslim.jpg

برگرفته از كتاب : عصر ظهور
واژه
((فتنه ))
در قرآن كريم و سنت به دو معناى عام و خاص آمده ، معنى عام عبارت است از هر امتحان و آزمايشى كه براى انسان پيش آيد، خواه از ناحيه خود انسان باشد يا از ناحيه شيطان و يا از سوى مردم و خواه از امتحان ، كامياب و روسفيد بيرون آيد و از فتنه و آشوب برهد و يا در آن سقوط نمايد.
و معنى خاص : عبارت از حوادث و پيشامدهايى است كه مسلمانان را در بوته امتحان قرار داده و از مرز ديانت خارج و منحرف مى سازد. و مقصود از آشوبهاى داخلى و خارجى كه پيامبر (ص ) هشدار داده همين معناست .
البته صحابه و تابعين با تفاوت آراءشان روايات متعددى را نقل نموده اند كه پيامبر اكرم (ص ) مردم را از فتنه و آشوبهاى بعد از خود برحذر داشته است .
و در ميان صحابه ، حذيفة بن يمان در علم و آگاهى به روايات فتنه ها معروف بوده ، زيرا وى در پرستش نمودن از پيامبر (ص ) درباره آشوبها و حفظ آن روايات اهتمام مى ورزيد.
از اين رو بسيارى از رويات مربوط به فتنه ها را در منابعى مى يابيم كه با ذكر سند و نسبت به حذيفه از پيامبر (ص ) و يا از اميرمؤ منان على (ع ) نقل شده ، زيرا حذيفه از ياران خاص آن حضرت نيز بوده است .
چنانكه از او روايت كرده اند كه مى گفت :
((هيچ فتنه جوئى نيست كه تعدادشان به سيصد تن برسد مگر اينكه اگر بخواهم نام او و پدر و محل سكونتش را تا روز قيامت يادآور شوم مى توانم ، زيرا تمام آنها را رسول گرامى (ص ) به من آموخته است ))
و مى فرمود:
((اگر تمام آنچه را كه مى دانم براى شما بازگو مى كردم ، مرا تا شب مهلت نداده و فورى مى كشتيد.))(4)
توجه مسلمانان به روايات فتنه و آشوبها، به حدى بود كه در نزد بعضى از آنان به اخبار حضرت مهدى (ع ) و ظهور آن بزرگوار غلبه پيدا نمود، از اين رو گرد آورندگان مجموعه هاى روايى ، باب ها و فصلهايى را تحت عنوان ((فتن )) (آشوبها) يا ((ملاحم و فتن )) (پيش آمدها و آشوبها) تدوين نموده اند. و كلمه ملاحم به معنى جنگها و رويدادهاى مهمى است كه پيامبر اكرم (ص ) وقوع آنها را خبر داده است .
لذا عده اى از راويان و دانشمندان اسلامى كتابهاى خاصى به نام
((الفتن و الملاحم ))
و مانند آن تاءليف نموده و روايات وارد شده در اين زمينه را در آن كتابها گرد آورده اند.
آنچه در اين جا مهم است ، بررسى عدد فتنه ها و آغاز و انطباق آنها با تاريخ مسلمانان نيست بلكه مهم ، شناخت آخرين فتنه اى است كه جملگى اتفاق نظر دارند كه با ظهور حضرت مهدى (ع ) از بين خواهد رفت ، همان فتنه اى كه ويژگيهاى آن منطبق بر فتنه غرب است كه اثر آن در طليعه اين قرن بر ملل مسلمان آشكار گشته و دشواريهاى بسيارى را به دنبال داشته است چرا كه غربيان در داخل سرزمين مان با ما جنگيده و بر ثروتها و سرنوشت و امور ما مسلط مى گردند. در اين امر دشمنان شرقى ما با آنان همكارى نموده و بخشى از سرزمين ما را به تصرف درآورده و با محو موجوديت اسلام و آثار آن ، آنجا را در قلمرو فرمانروايى خود در مى آورند.
و اينك نمونه هايى از روايات شريفه :
پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
((چهار فتنه و آشوب بر امت من وارد شده كه در فتنه اول ، خون ريزى و در دومى ، خونها و اموال و در فتنه سوم ، خونها و اموال و زنان حلال شمرده مى شود. چهارمين فتنه و آشوب ، كور و كر و همه گير و هم چون حركت كشتى در درياى متلاطم خواهد بود، به گونه اى كه هيچ يك از مردم پناهگاهى نمى يابند. آن فتنه از شام برخاسته و عراق را فرا مى گيرد (جزيره ) را زير دست و پاى خود به شدت كوبيده ، و بلا و گرفتارى ، مردم را مانند پوست دباغ خانه گوشمال مى دهد هيچ كس قادر نيست بگويد: بس كنيد و دست نگهداريد! اگر آن را از ناحيه اى برطرف سازند از ناحيه اى ديگر سربرآورده و ظاهر مى گردد.))(5)
و در روايتى آمده است :
((زمانى كه فتنه فلسطين رخ دهد، وضع شام همچون بر هم خوردن آب در مشك آشفته مى شود و چون وقت پايانش فرا رسد، پايان پذيرفته و گروه اندكى از شما پشيمان خواهيد شد.))(6)
و در روايتى :
((آن فتنه و آشوب ، شام را احاطه كرده و عراق را مى پوشاند، و جزيره را درهم مى كوبد.))(7)
و در روايتى ديگر چنين آمده :
((آنگاه فتنه اى پديد مى آيد هر زمان صحبت از پايان آن شود، همچنان ادامه يافته ، به گونه اى كه خانه اى نيست كه آن فتنه داخل آن نشده ، و مسلمانى نيست كه سيلى آن را بر صورت خود لمس نكرده باشد تا آنكه مردى از خاندان من ظهور نمايد.))(8)
در اين روايت و بسيارى از روايات مانند آن ، پيرامون اين فتنه و آشوب ، صفات فراوانى مشاهده مى كنيم ، كه طبق اين روايت ، چهارمين فتنه و به گفته كل روايات ، آخرين فتنه مى باشد.
و اين ويژگيها عبارتند از:
1 - روايات آن در منابع شيعه و سنى در حد تواتر اجمالى است ، يعنى هر چند از نظر الفاظ متفاوتند، اما راويان متعدد، آن را به يك معنى نقل نموده اند، بطوريكه اگر كسى دقت كند برايش يقين حاصل مى شود كه مضمون اين اخبار از ناحيه پيامبر (ص ) و اهل بيت وى (ع ) صادر شده است .
2 اين فتنه ، آشوبى است دامنه دار، و شامل همه اوضاع و احوال امنيتى ، فرهنگى و اقتصادى مسلمانان مى شود. مانند اينكه ، تمام چيزهاى حرام ، حلال شمرده مى شود. و يا در روايت ديگر
((صماء)) كر و ((عمياء))
كور توصيف شده ، يعنى : كر است و سخن نمى شنود تا بتوان با گفتگو او را دور كرد، و نابيناست و نمى بيند كه بين اين و آن فرق بگذارد. بلكه شامل همه شده ، و بر آنها منطبق است ، وارد هر خانه اى شده و بر شخصيت هر مسلمانى ضربه و آسيب وارد مى سازد، و جامعه مسلمانان را همچون حركت و تكان كشتى ، كه بر موج درياى خروشان قرار گيرد، دچار آشفتگى مى نمايد.
هيچ كسى در برابر خطر اين فتنه نسبت به دين خود و خانواده اش و از جور فرمانروايان ستم پيشه و دستياران شرقى و غربى آنان كه سرپرستى امور امت اسلامى را بر عهده مى گيرند، پناهى نمى يابد، چنانكه در اين روايت آمده است :
((در آن هنگام گروهى از شرق و غرب آمده و بر امت من فرمانروائى مى كنند.))
3 شر و گرفتارى و نقطه شروع آن حركت از سرزمين شام خواهد بود ((تطير بالشام )) يعنى از شام آغاز مى گردد، به همين جهت دشمنان ما آنجا را سرزمين ((آفتاب تمدن )) مى نامند، بنابراين اگر كاشتن اسرائيل را در كشور شام بر آن بيفزائيم چگونه خواهد بود. و در روايتى جمله ((تطيف بالشام )) آمده يعنى آن فتنه و آشوب شام را احاطه نموده ، و آنگاه از آنجا به ديگر سرزمينهاى عربى و مسلمان كشيده مى شود، بلكه روايتى نام ((فتنه فلسطين ))
را بر آن نهاده و دشواريهاى آن بر ساكنان كشور شام بيش از ديگران متمركز خواهد بود.
4 - راه حلها سودمند واقع نشده و اين آشوب مدت طولانى ادامه مى يابد زيرا فتنه تمدن ، عميق تر از آن است كه از طريق ترميم و اصلاح ، چاره جوئى شود از طرفى ديگر موج مقاومت در امت و موج دشمنى در دشمنان باعث به ثمر نرسيدن راه حلها مى گردد.
چنانكه در روايت آمده :
((از ناحيه اى در صدد رفع آن برنمى آئيد مگر اينكه از سوى ديگر آشكار مى شود.))
زيرا راه حل آن تنها با قيام زمينه ساز حكومت حضرت مهدى (ع ) در بين امت ، و سپس با ظهور آن حضرت ارواحنا فداه امكان پذير خواهد بود.
هم چنين تعداد زيادى از روايات تصريح مى كند كه آن فتنه آخرين آشوب و متصل به ظهور آن بزرگوار مى باشد. و در برخى از روايات اگرچه به صورت مطلق آمده و بطور واضح آن را فتنه پيش از ظهور حضرت ذكر نكرده ، اما آن را آخرين فتنه ، و با همان ويژگيها توصيف نموده است . و چون مقصود همان فتنه و آشوب است ناگزير بايد
((مطلق )) را بر ((مقيد)) حمل نمود.
(9)
البته برخى از ويژگيهاى اصلى اين فتنه و ديگر خصوصيات آن را كه در احاديث ديگر آمده خواهيم آورد، چرا كه اين ويژگيها را نمى توان با هيچ فتنه داخلى يا خارجى كه بر امت اسلام از آغاز تا كنون رسيده برابر دانست به جز فتنه و آشوب غرب . زيرا اين آشوب با فتنه هاى داخلى صدر اسلام و زمانهاى بعد از آن و حتى آشوب گرى و كشتار و غارت مغول ها و با جنگ هاى صليبى كه مراحل حمله هاى تاريخى آن در 900 سال قبل آغاز شد، منطبق نيست و از جهات مختلفى با يكديگر متفاوتند.
آرى بر آخرين مرحله آن جنگ كه غربيها توانستند. با هجوم يك پارچه خود به امت اسلامى ، و ورود ارتش آنها به كليه سرزمينهاى اسلامى و با به سقوط و نابودى كشاندن آنها، پايگاه هم پيمانان يهودى خود را در قلب كشورهاى اسلامى بكارند قابل
((تطبيق ))
مى باشد.
از پيامبر گرامى اسلام (ص ) نقل شده كه فرمود:
((سوگند به آن كس كه جانم در دست اوست ، بر امت من قومى فرمانروايى كنند كه اگر دم برآورند آنها را كشته و اگر سكوت نمايند همه چيز آنها را مباح مى شمرند، اموال آنان را از آن خود گردانده و با زير پا گذاشتن نواميس آنها، خون آنان را ريخته ، و دلهاشان را مالامال از كينه و وحشت مى گردانند، آنان را پيوسته هراسان و پريشان و بيمناك مى بينى در اين هنگام گروهى از مشرق و جمعى از مغرب آمده و بر امت من فرمانروائى كنند، پس واى به حال ضعيفان امت من از دست آن ستم پيشگان ، و واى بر ستمگران از عذاب الهى ، چرا كه آنها نه به كوچك رحم نموده ، و نه حرمت بزرگ و پير را نگاه مى دارند، و از هيچ كارى روى گردان نيستند. اندامشان اندام آدميان ، اما دلهايشان دلهاى شياطين است .))(10)
اين روايت ارزشمند، از ارتباط دو جانبه بين استبداد داخلى و استعمار خارجى پرده برداشته و علت سلطه كفار شرق و غرب بر امت اسلامى را، فشار ستم و تجاوز حكام داخلى بر ملتهاى مسلمان در وجود جو اختناق و سلب آزاديهاى آنان مى داند.
زيرا اين گونه رفتار ظالمانه ، مردم را در صدد انتقامجوئى از حاكمان خود برمى انگيزد و همين درگيرى داخلى آنها را از دفع دشمن خارجى بازداشته ، و در نتيجه دشمن ، با استثمار آنان و به بهانه رهايى آنان از چنگ فرمانروايان جور پيشه ، به جنگ و غارت كشورهاى اسلامى اقدام مى كند. همانگونه كه ناپلئون به مصر حمله ور گرديد، او وقتى كشتى هايش به ساحل مصر نزديك شد نامه اى براى مصريان فرستاد و در آن اسلام را ستوده و نسبت به آن اظهار علاقه و دوستى كرد و انگيزه آمدن خود را نجات و خلاصى مصريان از ستم بردگان ! قلمداد نمود.
اين سياست حيله گرانه را بعد از اشغال مصر نيز همچنان ادامه داد، تا جائيكه با پوشيدن لباس اهل مصر، خود را مسلمان جلوه داده و عيد ميلاد پيامبر (ص ) را جشن گرفت !
آنگاه ، انگليس ، فرانسه ، آمريكا و روسيه نيز شيوه هاى مشابهى را بكار گرفته و ادعا كردند كه تنها به منظور آزاد كردن ملتهاى مسلمان به سرزمين آنان آمده اند و پيوسته جهت ادامه سلطه خود در سرزمينهاى اسلامى و دخالت در امور مسلمانها اين ترفند را بكار مى برند.
قابل توجه است كه خصوصياتى را كه حديث شريف بيان داشته دقيقا بر دسته اى از فرمانروايان منطبق است كه زمينه را براى سلطه شرق و غرب آماده ساخته اند، چنانكه بر زمامداران امروز كه زمينه ساز ادامه چنين سلطه اى هستند نيز قابل انطباق است . و اين خصوصيات عبارتند از:
1 جو اختناق در برابر آزادى انديشه ، و كشته شدن به جهت يك سخن گفتن .
2 اگر سكوت كنند همه چيز آنان را مباح مى شمرند، زيرا سياست آنها بر اين محور است كه اگر چيزى هم درباره آنان نگويند و ساكت باشند، باز هم دست از تجاوز و تعدى نسبت به مردم بر نخواهند داشت .
3 غارت و چپاول ثروتهاى سرزمينهاى اسلامى از پايه هاى سياست زمامداران متجاوز بوده و به نحوى كه گويى اموال مسلمانان ملك موروثى آنها و خانواده هاى خود و منافقان متملق و دربارى آنان است .
4 پايمال نمودن حرمت مسلمانان كه شامل تجاوز به خونها و ارزشهاى انسانى و آزاديها و اموال و هتك آبرو و حيثيت و نواميس آنها مى گردد.
5 ريختن خون كسانى كه عليه آنان سخن مى گويند و غير آنان را، كه مى گويند
((پروردگار ما الله است .))
6 دلهاى مسلمانان را آكنده از كينه و وحشت نموده ، يعنى كينه ورزى نسبت به زمامدار ستم پيشه و يا اينكه جور و ستم ، چنين كينه توزى را در جان مسلمانان نسبت به برخى از خودشان مى پرورانند.
اما آن شرقى و غربى هايى كه پيامبر (ص ) درباره آنها فرمود:
((در آن هنگام گروهى از مشرق و جمعى از مغرب آمده و بر امت من فرمانروائى مى كنند.))
جز بر روسها و غربى ها كه با فرصت طلبى از ستم فرمانروايان جور، سرزمينهاى مسلمانان را مورد تاخت و تاز قرار داده ، و زمام امور آنها را همچنان به دست مى گيرند، منطبق نمى گردد.
گاهى گفته مى شود، ممكن است مراد از گروهى كه از مشرق و مغرب مى آيند، حركت عباسيان باشد كه از شرق دولت اسلامى آمدند و حركت فاطمى ها كه از غرب آن آمدند، و اين در پى ستم فرمانروايان اموى بوده است .
و يا اينكه گفته مى شود احتمال دارد مقصود از آنان ، هجوم مغولان باشد كه از ناحيه شرق به وقوع پيوسته و يا جنگ صليبى كه در نتيجه جور و ستم عباسيان از غرب بوجود آمده است .
اما از ظاهر روايت چنين بر مى آيد كه آنها گروهى غيرمسلمانند كه بر امور مسلمانان مسلط مى شوند از اين رو بر عباسيان و فاطميان منطبق نمى گردد، چنانكه بر حمله مغولان و جنگهاى صليبى گذشته نيز قابل انطباق نيست . زيرا تسلط غربى ها بر مسلمانان به سبب اين تهاجمات نبوده بلكه آنها حكومتهاى كوچكى را در سواحل سرزمين شام تاءسيس نموده و در آنجا بسر مى برند.
و اقوام مغول مدتى كوتاه بر مسلمانان حكمرانى نموده ، سپس باقيمانده آنان در سرزمين ما اسلام آورده و در امت اسلامى هضم و ذوب گرديدند.
و مهم تر از آن اينكه استيلاى مغول ، و جنگ هاى تاريخى صليبى به ظهور حضرت مهدى عليه السلام منتهى نگرديد، در حاليكه چيرگى و تسلط غربى ها و فتنه و آشوب آنها طبق ديگر روايات با ظهور آن حضرت پايان مى پذيرد.
بنابراين انطباق كار آنان منحصرا بر شرقى ها و غربى هاى امروز است كه عبارت از روسها و اروپائيها و آمريكائيان اند، خصوصا با توجه به ويژگيهاى دقيقى كه در پايان حديث از شخصيتها و سياستهاى آنان ذكر گرديده است .
به هر حال آنان وارثان شرقى مغولان ، و صليبى هاى غربى اند، زيرا بنابر قول پسنديده تر، در روايات ، از روسها تعبير به تركها شده و غربيان همان روميان مى باشند كه به زودى با آن آشنا خواهيم شد.
از پيامبر (ص ) نقل شده كه فرمودند:
((جريان امر شما همچنان ادامه مى يابد تا اينكه فرزندانى در دوران فتنه و ستم متولد شوند كه جز آشوب چيزى نشناسند، و زمين چنان آكنده از ستم و بيداد شود كه هيچ كس جراءت ندارد خدا را بخواند، آنگاه خداوند مردى را از ذريه و عترت من برمى انگيزد، تا زمين را از عدل و داد پرسازد، آنگونه كه از ظلم و ستم پر شده است ))(11)
اين حديث شريف نشانگر اين است كه فتنه و آشوب اءخير در نسلها ادامه مى يابد، تا نسلى از فرزندان مسلمانان متولد گردد كه هيچ انديشه اى جز انديشه منحرف از دين و هيچ سياستى جز سياست جور و ستم ندارند. و اين تعبير دقيقى است از فضاى فرهنگ غربى و سياست حكومت هاى سلطه گر آنها بر سرزمينهاى ما، كه كودك مسلمان در سايه شوم آن فرهنگ نشو و نما كرده ، و از فضاى اسلامى و فرهنگ و عدالت آن بى اطلاع است . مگر كسى را كه خداوند وسيله هدايت و نگهدارى او از انحراف را فراهم سازد.
و معنى سخن پيامبر (ص ) كه فرمود:
((زمين آن چنان از ستم و جور آكنده شود كه كسى قادر بر گفتن ((الله )) نباشد.))
اين است كه قوانين ظالمانه و سياستهاى ستمگران و جورپيشگان ، تمام نقاط و زواياى زندگى را در بر مى گيرد. و اين ماجرايى است كه بعد از هجوم و سلطه غربيان بوجود آمده ، زيرا قبل از استيلاى آنان در برخى از مقاطع زمانى و در بعضى مناطق ، جور و بيداد در زندگى مسلمانان وجود نداشت ، اما بعد از حمله و چيره شدن آشوب غرب و سلطه گرى فرمانروايان ستم پيشه تازه به دوران رسيده ، رفته رفته سياست ظالمانه آنها بر تمام سرزمينها و مراكز سايه افكند. به گونه اى صداى مسلمانان را در سينه ها خفه كردند كه كسى نمى توانست مسلمانى خود را ابراز نموده و بگويد: پروردگار ما خداست و يا اينكه ما خواستار پياده نمودن احكام اسلام هستيم ، و خداوند به ما دستور مى دهد كه از ستم و بيداد پرهيز نموده و عليه آن قيام نمائيم ، و يا اينكه بگويد حكم خداوند درباره اين فرمانروا اينگونه است كه بايد كشته شود و يا از كار بر كنار گردد، و يا بگويد حكم خدا درباره اين قانون اين است كه بايد در برابر آن ايستاد و آنرا دگرگون ساخت .
معنى اين گفته اين نيست كه كسى نمى تواند به طور كلى نام خدا را بر زبان آورد، چنانكه برخى چنين تصور نموده اند، زيرا چيزى كه كفار و ستمگران و جباران و حتى بى دين ها را برانگيخته و به خشم مى آورد همانا ياد و نام خداوند است هنگاميكه با كفر و ستم پيشگى و سلطه آنان اصطكاك پيدا نمايد.
و در روايتى آمده است :
((به طورى كه كسى نمى تواند لااله الا الله بگويد.))
پر واضح است كه مراد از اين گفته اين است كه كسى نمى تواند يكتائى و فرمانروائى خدا را اعلان نموده و حكومت كردن كافران و ستمگران را كه به قانون خداى عزوجل فرمانروائى نمى كنند، رد نمايد.
از اميرمؤ منان (ع ) نقل شده كه فرمود:
((حكومت اهل بيت پيامبر شما كه داراى علامات و نشانه هايى است در آخرالزمان پديد مى آيد... از جمله زمانيكه روميان و تركان ، ديگران را عليه شما بشورانند، و نيروها بسيج گردند... و تركها با روميان به مخالفت برخاسته ، و جنگ و درگيرى در روى زمين افزايش يابد.))(12)
روشن است كه سخن امام (ع ) درباره فتنه و آشوب روميان و تركها و حركت آنان در يورش عليه سرزمينهاى اسلامى ما از نشانه هاى حضرت مهدى (ع ) مى باشد.
و عبارت
((استئثارت )) در متن روايت تعبيرى است دقيق ، يعنى آنان به منظور سلطه يافتن و استثمار سرزمين هاى اسلامى ما، دست به تحركاتى مى زنند كه خوى آنهاست . همچنين عبادت ((يتخاف الترك والروم ))((تركها و روميان با هم اختلاف پيدا مى كنند))
اين كشمكش و اختلاف آنها، با آنكه با يكديگر هم پيمان بوده اند، بر سر تقسيم و سلطه يافتن در قلمرو نفوذشان مى باشد.
اما در همان حال ، در دشمنى با ما متحد گشته و در شوراندن مردم عليه ما و تجهيز نيروها چنانكه واقعيت امر نشان مى دهد، با يكديگر همكارى مى نمايند.
((و تكثر الحروب فى الارض ))((جنگ و درگيرى در زمين فزونى مى يابد))
چنانكه مى بينيم قاره اى خالى از جنگ و ستيزها نيست ، و هيچ جنگى آرامش نمى يابد، مگر اينكه جنگ ديگرى آغاز مى گردد، همه اينها به سبب انتقام جوئى هاى روميان و تركان و مخالفت آنان با يكديگر است ، و پشتيبانان يهودى آنان كه هر زمان و هر كجا كه بتوانند آتش افروز جنگ ها مى باشند. و به زودى مراد از روم و ترك بيان خواهد شد.
از حضرت على (ع ) نقل شده كه فرمود:
((اى مردم آنچه مى خواهيد از من بپرسيد، پيش از آنكه مرا از دست بدهيد زيرا كه دانش فراونى در سينه دارم ، و سؤ ال نمائيد از من پيش ‍ از آنكه فتنه و فساد مانند شترى كه در اثر رم كردن مهارش زير سم او قرار گيرد و بر ترس و اضطرابش افزوده شود، سرزمين شما را بعد از مرگ و حياتش پايمال نموده و سايه شوم خود را بر آن بگستراند و يا آتشى از غربى كه در هيزمى خشك و انبوه افتد، با فرياد بلند بانگ برآورد. واى بر او از خونخواهى و انتقامجوئى . وقتى گردش چرخ روزگار طولانى شود، مى گوئيد مرده و يا به هلاكت رسيده ، (و اگر زنده است )، پس به كجا رفته ، در اين هنگام است كه معنى حقيقى اين آيه ها مصداق پيدا مى كند. ((ثم ردد نالكم الكرة عليهم و امد دناكم باءموال و بنين و جعلناكم اكثر نفيرا.))((سپس پيروزى بر آنان را به شما برگردانيم و با مال و فرزندان شما را يارى نموده و تعداد شما را از آنان فزونى بخشيديم .)) و اين داراى علائم و نشانه هايى مى باشد.))(13)
حضرت امير (ع ) در اين روايت از هلاكت و نابودى گسترده غرب با عبارت (در هيزم خشك و فراوان ) و بسيار قابل اشتعال سخن به ميان آورده اند، سبب اين نبرد فتنه اى است كه در منطقه شرق پديد مى آيد، و يا به علت جنگ افروزى تركان شرقى ، يعنى روسها، عليه روميان است به زودى بيان روايت مربوط به آن در زمره روايات جنگ جهانى كه وقوع آن طبقه گفته احاديث و نظر ما در سال ظهور حضرت مهدى (ع ) مى باشد، خواهد آمد.
و نيز از پيامبر (ص ) نقل شده كه فرمود:
((در آخرالزمان بر امت من بلاى سختى از ناحيه سلطان آنان برسد كه از آن بلا و گرفتارى سخت تر شنيده نشده ، بگونه اى كه زمين پهناور بر آنان تنگ آيد، و به اندازه اى زمين آكنده از ستم و جور شود كه مؤ من جهت پناه بردن از ظلم و ستم ، جايگاهى نمى يابد. تا اينكه خداوند مردى از خاندان مرا بر انگيزد و زمين را از قسط و عدل ، آنگونه كه از ظلم و ستم پر گرديده بوده ، سرشار گرداند. ساكنان آسمان و زمين از وى خشنود گرديده و زمين ذخائر خود را برمى آورد و آسمان از ريزش باران رحمت دريغ نمى ورزد))(14)
به نقل از حذيفة بن يمان ، پيامبر (ص ) مى گويد:
((واى بر اين امت از دست پادشاهان ستم گر كه مسلمانها را كشته و آنها را از خانه و ديارشان آواره مى گردانند مگر كسى كه به اطاعت آنها تن در دهد در آن زمان مؤ من با تقوى به زبان با آنان سازگار و به دل از آنان گريزان است . و چون خداوند متعال اراده فرمايد عزت اسلام را بازگرداند، پشت هر ستم گر ستيزه جو را مى شكند، و او بر هر كارى ك بخواهد تواناست ، هم اوست كه وضع امت اسلامى را پس از تباهى سر و سامان بخشيده و اصلاح مى كند، اى حذيفه : اگر از عمر دنيا بيش از يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانى گرداند كه مردى از خاندان من بيايد و بر جهان فرمانروايى كند و اسلام را آشكار سازد، و خدا خلف وعده نمى كند و او بر هر چيزى تواناست ))(15)
و از آن بزرگوار است كه فرمود:
((نزديك است امتها عليه شما يكديگر را فرا خوانند، بسان فراخواندن خورندگان بر سر سفره . هر چند شما از نظر عدد بسياريد، اما همچون خاشاك بر روى سيل مى باشيد، خداوند هيبت و شكوه شما را از دل دشمنانتان برداشته ، و در اثر علاقه مندى به دنيا و بيزارى از مرگ ، ضعف و سستى را به دل شما مى افكند.))(16)
اينها رواياتى روشن و رسا بود كه نور نبوت بر آنها تابيده و نشانگر اوضاع و احوال امت اسلامى با زمامداران ستمگر و با دشمنان سلطه گر آنان است و فرج ظهور حضرت مهدى عليه السلام را مژده مى دهند.
و نيز از او نقل شده كه فرمود:
((واى بر عرب از شرى كه به آنها نزديك است ، بالها، چيست آن بالها؟، بادى كه وزش آن نابودكننده است و بادى كه وزش آن برانگيزاننده است و بادى كه وزش آن سستى آور است ، واى بر آنها از كشتار سريع و مرگ آنى ، و گرسنگى دردناك ، بلا و گرفتارى بر سر آنان فرو ريزد فرو ريختنى ))(17)
ممكن است مراد از (بالها) هواپيما باشد كه همچون باد سريع و آرام مى آيد و سبب كشتار زياد، و باعث مرگ و مير آنى مى گردد و يا اينكه بادى است كه از موج بمب هاى قوى و ضعيف ناشى مى گردد. هم چنانكه احتمال دارد كه اين (بالها) همان است كه بيان آن در روايت مربوط به كارزار حضرت مهدى (ع ) با سفيانى و اعراب طرفدار يهوديان و روميان در معركه آزادى قدس آمده ، چه اينكه در نسخه خطى ابن حماد چنين آمده :
((آنگاه خداوند، باد و پرندگانى را بر روميان مسلط مى گرداند، كه با بالهاى خود بر گونه هاى آنان آنچنان ضربه مى زنند كه چشمهايشان نابينا گشته و زمين شكافته شده و آنها را در خود فرو مى برد.))(18)
و نيز ممكن است بالهاى پرندگان حقيقى همچون ابابيل (پرستو) باشد و يا جنگ افزارهايى مانند هواپيما كه حضرت مهدى (ع ) آنها را بكار مى برد، و به رودى بيان آن در بحث رزمگاه بزرگ قدس و در بخش حركت ظهور خواهد آمد.
از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده كه فرمود:
((مشركان ، مسلمانان را به خدمت خويش گمارده و آنان را در شهرها به فروش مى رسانند، و هيچ نيكوكار و بدكارى از اين عمل پروائى ندارد. اين بلا و گرفتارى آن چنان گريبان گير مردم آن روزگار شود كه همه نااميد و ماءيوس و بدبين شده و تصور كنند كه گشايشى بر آنان نيست ، كه در اين هنگام خداوند مردى از پاكان عترت من و از نياكان ذريه ام برانگيزد، مردى عادل ، خجسته و پاكيزه كه ذره اى (از دستورات اسلام ) را فروگذار نمى كند و خداوند دين و قرآن ، اسلام و مسلمانان را بوسيله او عزت و سربلندى بخشيده و شرك و مشركين را ذليل و زبون مى گرداند، وى پيوسته در حالت پروا از خداست و در اجراى حكم خداوند فريب خويشاوند را نمى خورد، سنگ بر روى سنگ نگذاشته ، و عمارتى براى خويش بنا نمى كند، در زمان فرمانروايى خود بر كسى تازيانه نزند مگر جهت اجراى حد شرعى ، خداوند متعال تمام بدعت ها را بوسيله او محو و نابود ساخته و تمام فتنه ها را از بين مى برد و در هر حقى به وسيله او گشوده مى شود و درهاى باطل را مى بندد و خداوند مسلمانان دربند را هر كجا كه بسر برند توسط او به ديارشان باز مى گرداند))(19)
اين روايتى است كه حالت دردناك به ضعف كشيدن مسلمانان ، و خريد و فروش آنان و اسارتشان را در ديگر سرزمين ها ترسيم مى نمايد، و اين حالت تنها به زمان ما و مسلمانانى كه با حقارت كاركنان و خدمتگزاران مشركان اند منحصر نمى گردد، بلكه شامل معامله بر سر ملتهاى مسلمان و بيرون راندن آنها از سرزمين هايشان و به اسارت درآمدن آنان توسط مشركان نيز مى شود.
سپس اين روايت خاطر نشان مى سازد كه در حالت ياءس و درماندگى ، ناگاه منجى عالم بشريت حضرت مهدى ارواحنا فداه ظهور مى كند.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،آشوب گرى شرق و غرب عليه مسلمانان،شرق و غرب علیه مسلمانان،شرق علیه مسلمانان،غرب علیه مسلمانان،آشوب گری شرق و غرب،آشوب گری،آشوب،فتنه، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 2 آذر 1394
تصوير سينماي غرب از واقعه ظهور

http://www.jc313.ir/uploads/posts/2015-03/1427227044_timthumb.jpg

مسئول مؤسسه فرهنگي موعود عصر(عج) گفت: سينماي غرب تصويري غيرواقعي و موحش از واقعه ظهور نشان مي‌دهد كه نسبتي با اصل واقعه ندارد در حالي كه واقعه ظهور واقعه مباركي است كه نويددهنده بهشت روزگاران است.

 

در ادامه میخوانیم :

*‌وجود گرو‌ه‌هاي مدعي امامت، نيابت و نبوت در مصر، عراق و ايران

*‌تصوير سينماي غرب از واقعه ظهور وحشتناك و غيرواقعي است

*‌ساخت پناهگاه در آمريكا براي نجات از حوادث واقعه ظهور

*‌اتفاقات امروز مصر واقعه پيش بيني شده قبل از ظهور

*‌سفياني فردي از ميان شواليه‌هاي مالتا

*‌ظهور امام زمان(عج) در ماه رجب

*‌حضرت جبرئيل(ع) نخستين بيعت كننده با امام زمان

*‌هدايت جريان‌هاي بزرگ در جهان امروز به دست امام زمان است

*‌عقل و تنومندي هر يار امام زمان به‏اندازه 40 مرد است


*‌وجود گرو‌ه‌هاي مدعي امامت، نيابت و نبوت در مصر، عراق و ايران
مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر(عج) اضافه كرد: در كشور پرغوغاي مصر 55 گروه و در عراق 22 گروه مدعي نيابت، امامت و نبوت هستند و در ايران نيز گروه‌هاي بسياري وجود دارد كه در گوشه گوشه اين شهر و كشور مدعي اين موارد هستند.
وي عنوان داشت: وقتي مردم نقشه‌اي از خط زماني قبل ظهور در اختيار نداشته باشند، طبيعي است كه اين اتفاق مي‌افتد و لازم است مردم نقشه ظهور را بدانند تا در آن زمان همراهي كنند.
شفيعي سروستاني افزود: چند سال است خارج از جغرافياي شرق اسلامي ميان گروه‌هاي مسيحيت همه بر طبل واقعه شريف منجي ظهور مي‌كوبند و از اين واقعه ياد مي‌كنند و حتي تعيين وقت دقيق مي‌كنند كه 2007 يا 2012 زمان ظهور است و تصويري از واقعه ظهور نشان مي‌دهند كه عجيب است.

*‌تصوير سينماي غرب از واقعه ظهور وحشتناك و غيرواقعي است
وي تصريح كرد: آنها تصويري غلط و غيرواقعي از واقعه ظهور نشان مي‌دهند كه نسبتي با اصل واقعه ندارد، آنچه ما از ميان روايات درك مي‌كنيم، واقعه ظهور واقعه مباركي است كه نويد دهنده بهشت روزگاران، عمر دراز و پربركت ذيل پرچم و نام مبارك امام زمان(عج) است در حالي كه سينماگران غربي تصويري موحش از منجي و ظهور آن ارائه مي‌كنند كه اينگونه نيست.
مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر(عج) تأكيد كرد: ارائه اين تصوير موجب مي‌شود كه مردم دچار هراس شوند زيرا در اين تصاوير همه چيز ويران مي‌شود در حالي كه واقعه ظهور يك راهرو است، راهرويي كه ما را به دولت كريمه آخرين وحي خدا مي‌رساند.
وي خاطرنشان كرد: حيات در عرصه زمين از زمان هبوط آدم(ع) تا زمان ظهور يك طرف و حيات از زمان ظهور تا قيامت كبري زمان وسيعي را در برمي‌گيرد كه از حيث كميت و كيفيت متفاوت با هزاره‌ها و قرون قبلي است به طوري كه در آن زمان مردم گاه صدها سال عمر مي‌كنند و ده‌ها نسل خود را مي‌بينند و در واقع در آن زمان بشر حيات حقيقي را تجربه مي‌كند.
شفيعي سروستاني اعلام كرد: سينماگران غرب بعد از نشان دادن اين تصاوير غيرواقعي از ظهور، عامل اين وقايع را شرق اسلامي معرفي مي‌كنند و اين‎
گونه مي‌خواهند جا بيندازند كه اين واقعه نيستي و مرگ است و در شرق اسلامي نيز ايران و شيعه را عامل اين وضعيت معرفي مي‌كنند.

*‌ساخت پناهگاه در آمريكا براي نجات از حوادث واقعه ظهور
وي گفت: از سال 1950 ساخت پناهگاه و زيرزميني در آمريكا را آغاز كردند و از 1.5 ماه پيش نيز فروش آن آغاز شده است و اين اقدام به ما مي‌گويد كه اينها دارند خود را براي واقعه‌اي آماده مي‌كنند.
مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر(عج) با اشاره به التهابات در سال‌هاي واقعه ظهور توضيح داد: واقعه ظهور در سال‌هاي پرالتهاب رخ مي‌دهد ولي ما زمان آن را نمي‌دانيم و اجازه تعيين وقت را نيز نداريم ولي نقشه راهي كه داريم، مي‌گويد در سالي كه واقعه ظهور رخ مي‌دهد بخش بزرگي از شرق اسلامي مبتلا به بحران مي‌شود و مركز و كانون درگيري‌ها نيز در خاورميانه در منطقه شامات، ايران، عراق و حجاز است.
وي يادآور شد: شامات منطقه‌اي شامل فلسطين، اردن، لبنان و سوريه امروزي است، از نظر زماني از ماه رجب در آن سال بايد قضايا را به صورت ويژه پيگيري كرد.
شفيعي سروستاني افزود: يك‌هزار و 200 نشانه از سوي امامان معصوم براي ظهور بيان شده است كه اين حوادث مانند دانه‌هاي مرواريد يك گردنبند هستند كه وقتي شروع شدند پشت سر هم اتفاق مي‌افتد و آيات و نشانه‌هاي ظهور به دو دسته تقسيم مي‌شود كه يك‏سري نشانه‌هاي عمومي است كه ممكن است اتفاق نيفتد ولي يك
سري نشانه‌ها به طور حتم رخ خواهد داد.

*‌اتفاقات امروز مصر واقعه پيش‎بيني شده قبل از ظهور
وي ادامه داد: وقايع امروز مصر و پيروزي انقلاب اسلامي از جمله وقايع پيش‌بيني شده در واقعه پيش از ظهور است اما ميان نشانه‌هاي قبل از ظهور پنج واقعه مشخص و حتمي وجود دارد كه از ميان پنج واقعه وقتي نخستين واقعه رخ دهد مي‌شود تعيين وقت كرد.
مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر(عج) اضافه كرد: نخستين واقعه ظهور خروج سفياني از منطقه شامات است كه در ماه رجب رخ مي‌دهد، مشخصاتي براي سفياني ذكر كردند كه او زشت، خشن و دورگه است و بويي از اسلام نبرده است و وقتي به او نگاه مي‌كنند گويي يك چشم دارد.
وي تأكيد كرد: قبل از خروج سفياني فتنه‌هاي سياسي و اجتماعي صورت مي‌گيرد بنابراين بايد از چند سال قبل ظهور حوادث را زيرنظر گرفت و اصرار بزرگان نيز در خصوص وقايع آخرالزمان براي اين است كه راه گم نشود و اين نشانه‌ها تابلوهاي راهنما هستند.

*‌سفياني فردي از ميان شواليه‌هاي مالتا
شفيعي سروستاني افزود: گفته شده است كه سفياني صليبي بر گردن آويخته است كه اين امر تعلق خاطر وي را به مسيحيان نشان مي‌دهد و امروز كساني مانند ملك عبدالله اردني، ملك عبدالله فهد، ملكه انگلستان، جماعت پيرامون پاپ و جرج دبليو بوش از جمله كساني هستند كه صليب به گردن آويزان مي‌كنند و با توجه به اين امر سفياني را بايد در ميان شواليه‌هاي مالتا جست‌وجو كرد.
وي بيان داشت: سفياني مأمور است و از سوي غربي‌ها و يهودي‌ها حمايت مي‌شود و در واقع مردي نظامي است كه از حمايت صهيونيست‌ها برخوردار است و با توجه به اينكه آنها فهميده‌اند كه مركز و كانون خطر شيعيان هستند بنابراين از نخستين روز خروج سفياني كشتار شيعيان آغاز مي‌شود و از سوريه خارج و به سمت عراق مي‌آيد و آنجا درگيري و جنگ مي‌شود.

*‌ظهور امام زمان(عج) در ماه رجب
مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر(عج) خاطر‌نشان كرد: بر اساس روايات در ماه رجب كه سفياني خروج مي‌كند امام ظهور مي‌كند و از زمان ظهور امام تا قيام شش ماه فاصله است بنابراين وقتي نشاني سفياني پيدا شد بايد بدانيد كه خروج و قيام امام در ماه محرم بعدي است.
امام زمان عجّل الله تعالي فرجه در اين مدت ظهور شروع به انجام فعاليت ويژه مي‌كند كه زمينه‌سازي براي قيام است و همچنين دو نهضت نيز در منطقه رخ مي‌دهد كه در يمن سيد يماني موفق مي‌شود حجاز را در اختيار امام گذارد و نهضتي نيز در منطقه شرقي رخ مي‌دهد كه لشكريان سيد خراساني خود را به كوفه مي‌رسانند و امام به اين دو نهضت كمك مي‌كند.
شفيعي سروستاني اعلام كرد: امام در اين شش ماه شروع به يارگيري مي‌كند به طوري كه با هفت تن از علماي وقت در جهان وارد گفت‌وگو مي‌شود و بيعت مي‌گيرد و اين علما نيز مي‌روند و از 313 نفر افراد برگزيده بيعت مي‌گيرند و در چنين شرايطي نيز خبر ظهور امام پخش مي‌شود.
وي عنوان داشت: امام زمان وقتي در مدينه است، لشگر سفياني در مدينه به امام مي‌رسد بنابراين امام از مدينه خارج و به مكه مي‌رود كه اين لشگر در صحرايي كه به اذن خداوند متعال دهان باز مي‌كند، به زمين مي‌روند و كسي از آنها باقي نمي‌ماند.

*‌حضرت جبرئيل(ع) نخستين بيعت كننده با امام زمان
مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر(عج) توضيح داد: واقعه هشدار دهنده ديگر واقعه‌اي به نام صيحه است كه در ماه رمضان رخ مي‌دهد كه در 23 ماه رمضان بعد از نماز صبح صيحه آسماني بلند مي‌شود كه صداي حضرت جبرئيل است. اين صداي بلند را همه مردم جهان مي‌شوند كه در روايات آمده است با شنيدن اين صدا زير پوششي رفته و سجده كنيد و همچنين بعد از شنيدن اين صدا براي يك سال خود غذا ذخيره كنيد زيرا دعواها و فتنه‌ها منطقه را مي‌گيرد و اين امر ممكن است موجب قحطي شود.
وي گفت: نشانه ديگري از واقعه ظهور كشته شدن فردي به نام نفس زكيه است كه اين جوان خو‌ش‌سيما و خوش‌سيرت از طرف امام زمان(عج) اعلاميه‌اي را در مكه مي‌خواند و نوادگان ابوسفيان، معاويه و يزيد سر او را از تنش جدا مي‌كنند.
شفيعي سروستاني اضافه كرد: اين اتفاق در 25 ذي‌الحجه رخ مي‌دهد و 15 روز بعد از اين واقعه قيام امام زمان(عج) صورت مي‌گيرد كه ماه محرم است و نخستين بيعت كننده با امام زمان نيز حضرت جبرئيل است.

*‌هدايت جريان‌هاي بزرگ در جهان امروز به دست امام زمان است
وي تصريح كرد: 313 نفر از ياران خاص با امام زمان بيعت مي‌كنند كه از اين ميان بيش از 150 نفر ايراني و ايراني‌تبار هستند و 50 نفر نيز خانم هستند و در واقع مشاوران امام، وزيران و فرمانده كل قواي سپاه امام ايراني هستند.
مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر(عج) خاطر‌نشان كرد: ايراني‌ها، يمني‌ها و عراقي‌ها كه ميان مردم عراق، مردم بصره جزو همراهان و وفاداران امام در زمان ظهور هستند.
وي عنوان داشت: البته امام در زمان غيبت نيز تنها نيستند و 500 نفر دور امام هستند و اداره امروز جهان نيز به دست امام زمان است به طوري كه هدايت بسياري از جريان‌هاي بزرگ به دست امام زمان(عج) است و افراد پراكنده‌اي هستند كه جزو ياران امام هستند و امام آنها را جمع مي‌كند.

*‌عقل و تنومندي هر يار امام زمان به‏اندازه 40 مرد است
شفيعي سروستاني اضافه كرد: ياران امام زمان بيش از 10 هزار نفر هستند و امواج رعب و هيبت موكب ايشان وقتي امام راه مي‌افتد به گونه‌اي است كه به فاصله يك ماه جلوتر از جلو، عقب، شرق و غرب مي‌پيچد و امام دست بر سر هريك از يارانش كه مي‌كشد عقل و تنومندي 40 مرد را پيدا مي‌كنند.
شمشير ذوالفقار، عصاي موسي، انگشتر سليمان و كتب همه انبيا با امام زمان است و از طرفي نيز امام با سه لشكر ملائكه‌اي كه به ياري امام حسين آمدند ولي ايشان نپذيرفت، ملائكه‌اي كه در جنگ بدر پيامبر را ياري كردند و مومنان بيعت كننده با امام، ياري مي‌شوند.
مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر(عج) تأكيد كرد: امام زمان به كوفه مي‌رود كه كانون ماجرا كوفه است و يك ميليون ايراني در همان سال به امام مي‌پيوندند و مسجد كوفه دارالعماره امام انتخاب مي‌شود و خانواده امام نيز در مسجد سهله استقرار مي‌يابند.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،تصوير سينماي غرب از واقعه ظهور،سینمای غرب،واقعه ظهور،تصویر سازی غرب از واقعه ظهور،تصویر سازی سینما از ظهور،غرب و ظهور،هالیوود و آخرالزمان،هالیوود و تصویر سازی از ظهور،هالیوود، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 1 آذر 1394
قاتل شيطان كيست؟

http://www.saelin18.com/wp-content/uploads/2013/04/IMAGE634792485033310868.jpg

قاتل شيطان كيست؟

 


اسحاق بن عمّار گويد:

روزي محضر شريف امام جعفر صادق ( عليه السلام ) شرفياب شدم و پيرامون آيه شريفه قرآن: (رَبّ فَأنْظِرْني إلي يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قالَ فَإنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ * إلي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ) سؤال كردم كه آخرين روز مهلت حيات شيطان چه زماني است؟

( - سوره حِجر: آيه 36 - 38. )

حضرت فرمود: آيا فكر مي كني تا قيامت و صحراي محشر باشد؟!

خير چنين نيست، بلكه منظور روز ظهور و قيام قائم آل محمّد صلوات اللَّه عليهم مي باشد؛ چون امام زمان (عجّ) را ظاهر گردد و قيام كند، وارد مسجد كوفه خواهد شد و شيطان در مقابل حضرت دو زانو مي نشيند و مي گويد: واي از اين روز كه چه روز سختي است.

پس از آن امام زمان ( عليه السلام ) او را به قتل مي رساند.

بنابراين مهلت شيطان تا آن روزي خواهد بود كه به دست پُر توان حضرت صاحب الزّمان (عجّ) به هلاكت أبدي خواهد رسيد.

( - تفسير عيّاشي: ج 2، ص 242، ح 14، بحارالأنوار: ج 63، ص 254، ح 116. )



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،قاتل شيطان كيست؟،قاتل شیطان،شیطان،چه کسی شیطان را میکشد،هلاکت شیطان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 30 آبان 1394
آنگاه که مهدی (عج) بیاید

http://media.shabestan.ir/Original/1394/02/16/IMG16174953.png

آنگاه که مهدی (عج) بیاید

 

  زمانى كه حضرت حجت (عج) ظهور كند، به عدالت حكم مى‌كند و كسى نمى‌تواند به دیگرى جور و ستم روا دارد و راه‌ها به وسیله او امن مى‌گردد. زمین بركاتش را براى استفاده مردم خارج مى‌كند و امور را به دست اهلش مى‌سپارد و هیچ دینى غیر از اسلام باقى نمى‌ماند و همه به اسلام گرایش پیدا مى‌كنند.

اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ایّامه الجور و امنت به السبل و اخرجت الارض بركاتها و ردّ كل حق الى اهله و لم یبق اهل دین حتّى یظهر الاسلام و یعترفوا بالایمان.(۱)

ترجمه:
زمانى كه حضرت حجة(عج) ظهور كند به عدالت حكم مى كند و كسى نمى تواند به دیگرى جور و ستم روا دارد و راه ها به وسیله او امن مى گردد زمین بركاتش را براى استفاده مردم خارج مى كند و امور را به دست اهلش مى سپارد و هیچ دینى غیر از اسلام باقى نمى ماند و همه به اسلام گرایش پیدا مى كنند.

شرح:
حكومت عادلانه و رفع ظلم و جور: «اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ایّامه الجور» نقطه مقابل عدل، ظلم است نه جور، و قسط نقطه مقابل جور است. فرق بین عدل و قسط این است كه عدالت یعنى حقّ دیگرى گرفته نشود و قسط این است كه بین افراد تبعیض نشود، پس ظلم به نفع خویشتن گرفتن و جور حقّ كسى را به دیگرى دادن است. به عنوان مثال، یك وقت خانه زید را براى خودم مى گیرم، كه این ظلم است و یك وقت خانه او را مى گیرم و به دیگرى مى دهم كه این جور است. نقطه مقابل این است كه خانه زید را نمى گیرم براى خودم كه این عدل است و اگر به كسى هم ندهم این قسط است، پس قسط عدم تبعیض و عدل عدم ظلم است.
امنیت راه ها: «و امنت به السبل» راه ها به وسیله او امن مى شود.

شكوفایى طبیعت: «و اخرجت الارض بركاتها» زمین بركاتش را خارج مى كند چه بركات كشاورزى و چه معادن و چه نیروهاى دیگرى كه براى ما مخفى است.

زمانى كه حضرت حجة(عج) ظهور كند به عدالت حكم مى كند و كسى نمى تواند به دیگرى جور و ستم روا دارد و راه ها به وسیله او امن مى گردد زمین بركاتش را براى استفاده مردم خارج مى كند و امور را به دست اهلش مى سپارد و هیچ دینى غیر از اسلام باقى نمى ماند و همه به اسلام گرایش پیدا مى كنند.

سپردن امور به اهل خبره: «و رُدّ كلّ حقّ الى اهله» كارها را به اهلش مى سپارند به خلاف زمان ما كه بسیارى از كارها به دست نااهلان است چرا كه رابطه ها بر ضابطه ها مقدّم شده است.

حاكمیّت دین اسلام: «ولم یبق اهل دین حتّى یظهر الاسلام» هیچ دینى باقى نمى ماند و همه ادیان دین واحد مى شوند و آن همانا اسلام است.

گرایش قلبى به اسلام: «و یعترفوا بالایمان» كه دو معنى دارد ممكن است یا اشاره به این باشد كه همه تابع مكتب اهل بیت مى شوند و یا اشاره به این باشد كه علاوه بر این كه در ظاهر ایمان دارند در باطن هم مؤمن هستند.

فرق بین ایمان و اسلام در روایات آمده است، بعضى از روایات مى گویند اسلام آن چیزى است كه اگر شخص آن را اظهار بدارد جانش محفوظ و ذبیحه اش حلال است و ایمان آن چیزى است كه مایه نجات او در قیامت است. در بعضى از روایات داریم كه اسلام مانند مسجدالحرام و ایمان مانند كعبه است. احتمال دارد كه این عبارت اشاره به آیه اى باشد كه مى فرماید: قالت الاعراب آمنّا...(۲)

رئوس كارهایى كه آن حضرت انجام مى دهد و از روایات استفاده مى شود در چهار محور خلاصه مى شود:

اصلاح عقائد: «ما على ظهر الارض بیت حجر و مدر الاّ ادخله الله كلمة الاسلام» (۳) در تمام روى زمین خانه هاى سنگى براى ثروتمندان و خانه هاى گِلى فقرا و چادرها باقى نمى ماند جز این كه كلمه «لا اله الاّ الله» در آنها خواهد بود و شرك برچیده خواهد شد.

كسانى كه مى خواهند از اعوان آن حضرت باشند باید در این چهار محور كار كنند و كسى كه هیچ یك از این امور را ندارد و دعا كند كه از اعوان او باشد، این دعا دور از اجابت است.

تكامل عقول: جهش علمى و عقلانى پیدا مى شود مرحوم علاّمه مجلسى چنین مى فرمایند:
اذا قام قائمنا وضع یده على رئوس العباد (شاید منظور ایشان این باشد كه مردم تحت تربیت او قرار مى گیرند) فجمع بها عقولهم و كملت بها احلامهم (اندیشه ها و خردهاى آنها كامل مى شود).(۴)

عدل و داد: در روایات متعدّد آمده است كه یملأ الارض عدلا و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً.(۵)
اصلاح اخلاق: از بین بردن مفاسد اخلاقى و زنده كردن ارزش هاى اسلامى كه این را از روایات علائم آخرالزمان استفاده مى كنیم، روایاتى كه مى گوید قبل از قیام قائم انحرافات اخلاقى مثل زنا، سرقت، رشوه خوارى، كم فروشى، شراب خوارى، خون بى گناهان را ریختن زیاد مى شود و معنایش این است كه مهدى(عج) قیام مى كند تا اینها را از بین ببرد یعنى نظام ارزشى به طور كلّى مختل شده و حضرت مهدى(عج) نظام ارزشى را درست مى كند.

حضرت مهدى(عج) داراى لشكر و سپاه و اعوان و انصار است همچنان كه در ادعیه آمده است:
واجعلنى من شیعته و اتباعه و انصاره و یا در بعضى از روایات آمده است كه: والمجاهدین بین یدیه، كسانى كه مى خواهند از اعوان آن حضرت باشند باید در این چهار محور كار كنند و كسى كه هیچ یك از این امور را ندارد و دعا كند كه از اعوان او باشد، این دعا دور از اجابت است.
اللّهم اجعلنى من اعوانه و انصاره و اتباعه و شیعته و المجاهدین بین یدیه.

پی نوشت:
۱- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸.
۲- آیه ۱۴، سوره حجرات.
۳- تفسیر قرطبى، ج ۱۲، ص ۳۰۰.
۴- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۸.
۵- بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۳.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،آنگاه که مهدی (عج) بیاید،مهدی (عج)،آنگاه که مهدی بیاید،مهدی بیاید،هنگام آمدن مهدی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 29 آبان 1394
علي و فتنه هاي پيش از ظهور

علي و فتنه - عصرظهور 

علي و فتنه هاي پيش از ظهور

يظهر في شبهة ليستبين فيعلو ذکره و يظهر امره و ينادي باسمه و کنيته و نسبه و يکثر ذلک علي افواه المحقين و المبطلين و الموافقين والمخالفين لتلزمهم الحجة بمعرفتهم به علي انه قد قصصنا و دللنا عليه و نسبناه و سمينا و کنيناه و قلنا سمي جده رسول الله و کنيه لئلا يقول الناس ما عرفنا له اسما و لا کنية و لا نسبا و الله ليتحقق الايضاح به و باسمه و کنيته علي السنتهم حتي ليسميه بعضهم لبعض کل ذلک للزوم الحجة عليهم ثم يظهره الله کما وعد به جده صلي الله عليه و آله في قوله عزوجل «و هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله ولو کره المشرکون». [1] .

آنگاه که فتنه ها و شبهات جامعه را فراگيرد امام عصر (روحي له الفداء) ظاهر مي شود. (همه جا از قيام او سخن گفته مي شود و مانند خورشيد فروزان مي درخشد). در ميان آسمان و زمين او را به نام کنيه و نسب ياد مي کنند و نام عزيزش در محافل دوست و دشمن و مردم باايمان و بي ايمان نقل مي گردد تا حجت بر همگان تمام شود و جامعه او را بشناسد و ما پيوسته نام و نشان او را اعلام کرده ايم (در کتابها و در سخنان) و گفته ايم که او همنام جدش خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و هم کنيه اوست تا کسي نگويد که من نام و نسب و کنيه او را نمي دانستم. به خدا سوگند آنقدر نام و نسب و کنيه او بر زبان مردم جاري مي شود تا ديگر براي کسي ابهامي نماند. اجراي اين برنامه ها يکسره براي اين است که حجت بر همگان تمام شود. آنگاه خداوند امر به ظهورش مي فرمايد، چنانکه در آيه شريفه «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله ولو کره المشرکون» [2]  به جدش خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله وعده فرموده است که بايد دين مقدس اسلام بر تمام اديان غلبه و پيروزي داشته باشد اگر چه دشمنان خداوند نخواهند.

عن اميرالمؤ منين عليه السّلام: ان لنا اهل البيت راية من تقدمها سرق و من تاءخر عنها زهق و من تبعها لحق يکون مکتوبا في راءيته «البيعة لله». [3] .

حضرت اميرالمؤ منين علي بن ابي طالب عليه السّلام مي فرمايد: براي ما اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله) پرچمي هست که هر کسي بر آن سبقت بگيرد دزديده مي شود (استعمارگران و استثمارگران او را مي برند و عقايدش را مي دزدند کما اينکه تمام سرمايه هاي معنوي دنياي اسلام را دزديدند) و هر کسي که عقب بماند از اين پرچم، نابود و هلاک خواهد شد و هر کسي که متابعت از اين پرچم نمود، سعادتمند و موفق خواهد شد. روي آن پرچم نوشته است «بيعت از آن خداوند است».

اللهم فاجعل بيته خروجا من الغمة واجمع به شمل الامة. [4] .

خداوندا! بيعت با حضرت بقية الله (عليه السّلام و عجل الله له الفرج) را براي مردم بيرون رفتن از تمام غم و اندوه ها قرار بده و پراکندگي و سرگرداني امت را به اتحاد و اتفاق مبدل فرما.

پي نوشته ها :

[1] روزگارهايي، ص 459.

[2] توبه / 33.

[3] روزگارهايي، ص 461.

[4] همان ماءخذ و صفحه.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،علی (ع) و فتنه آخرالزمان،علی (ع)،فتنه آخرالزمان،فتنه،آخرالزمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 27 آبان 1394
شخصیت منتظران حضرت مهدی (عج)

http://uploadyar.com/s1/13587136441.jpg

شخصیت منتظران حضرت مهدی (عج)

1. مولا علی (ع) : کسی که منتظر امر و فرمان ما باشد ، همانند کسی است که در راه خدا به خون خود غلتیده است. 

منتخب الاثر صفحه 496

2. امام صادق (ع) : اگر کسی از شما بمیرد در حالی که منتظر حکومت امام زمان (عج) بوده ، همانند کسی است که با امام قائم (ع) در خیمه اش بوده است ، سپس اندکی درنگ کرد و فرمود : نه بلکه همانند کسی است که در کنار حضرت زد و خورد کند ( با دشمنان جنگ کند ) ، سپس فرمود : نه ، به خدا قسم ، بلکه مانند کسی است که در کنار رسول خدا به شهادت برسد. 

بحارالانوار جلد 42 صفحه 126

3. امام صادق (ع) : کسی که در حال انتظار فرج امام زمان (عج) بمیرد به منزله کسی است که در راه خدا با شمشیرش جهاد کرده باشد.  

بحارالانوار جلد 42 صفحه 126

4. امام باقر (ع) : بدانید کسی که منتظر حکومت حق باشد ، پاداش او همانند پاداش روزه دار شب زنده دار است.

اصول کافی جلد 2 صفحه 176

5. امام سجاد (ع) : بهترین مردم هر زمان کسانی هستند که منتظر ظهور حضرت مهدی (عج) هستند.  بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

6. امام صادق (ع) : کسی که بر این امر ( ولایت ائمه (ع) ) بمیرد و منتظر امام (ع) باشد ، همانند کسی است که در خیمه امام قائم (عج) باشد. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

7. امام صادق (ع) : ای ابوبصیر ، خوشا به حال شیعیان و پیروان قائم ما ، که در زمان غیبت او منتظر ظهور ، و در زمان ظهور مطیع او هستند آنها اولیای خدا هستند که ترس و اندوهی برای آنان وجود ندارد. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 150

8. امام صادق (ع) : خوشا به حال کسی که در زمان غیبت قائم ما به فرمان ما چنگ زند و قلب هدایت شده اش به طرف باطل متمایل نشود.    

بحارالانوار جلد 52 صفحه 123

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،شخصیت منتظران مهدی(عج)،شخصیت منتظران امام زمان،شخصیت منتظران،شخصیت ،منتظران،امام مهدی(عج)،امام زمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 26 آبان 1394
مدت عمر و حکومت امام زمان بعد از ظهور و تعيين کسي که غسل و کفن و دفن آن حضرت را به عهده مي گيرد

 

مدت عمر و حکومت امام زمان بعد از ظهور و تعيين کسي که غسل و کفن و دفن آن حضرت را به عهده مي گيرد

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات

1- جابر جعفي مي گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم: «قائم پس از ظهور چه‏ مدت زنده است؟» فرمود: «نوزده سال»... [1] .

2- جابر جعفي در حديث ديگري مي گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم: «قائم در دوره‏ي ظهور تا قبل از مرگ چه مدت عمر مي کند؟» امام عليه السلام فرمود: «از زمان قيام تا مرگش نوزده سال»... [2] .

3- علي بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم از نسل من، به اندازه‏ي ابراهيم خليل الرحمان عمر مي کند، در بين مردم قيام مي کند در حالي که هشتاد ساله است و چهل سال در ميان آنها زندگي مي کند، زمين را همان طور که از ستم و بيداد پر شده است از عدل و داد سرشار مي سازد.» [3] .

4- در سوالي که مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام پرسيده آمده است: «مولاي من!مدت عمر آن حضرت (مهدي) عليه السلام و حکومتش چقدر است؟» امام عليه السلام فرمود: «خداوند فرموده است: (فمنهم شقي و سعيد فأما الذين شقوا ففي النار لهم فيها زفير و شهيق خالدين فيها مادامت السموات و الأرض الا ماشاء ربک ان ربک فعال لما يريد و أما الذين سعدوا ففي الجنة خالدين فيها ما دامت السموات و الأرض الا ما شاء ربک عطاء غير مجذوذ) [4]  و مجذوذ به معني مقطوع و بريده است، يعني عطايي که قطع شدني نيست بلکه دائمي است و حکومتي که از بين نمي رود و امري که جز به اختيار و اراده و مشيت پروردگار، باطل شدني نيست و از اين اراده و مشيت جز خود او کسي باخبر نيست، سپس قيامت مي آيد و آنچه خداوند در کتابش در شرح آن فرموده است.» [5] .

5- ابوالجارود از امام باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم سيصد و نه سال‏ حکومت مي کند، همان طور که اصحاب کهف در غارشان سيصد و نه سال درنگ کردند، او زمين را همان طور که از ستم و بيداد پرشده است از عدل و داد، سرشار مي نمايد.» [6] .

6- زيد بن وهب جهنمي از امام حسن عليه السلام از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «...در بين شرق و غرب عالم چهل سال حکومت مي کند، خوشا به حال کسي که روزگارش را دريابد و سخنش را بشنود...» [7] .

7- ابن ابي يعفور از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم، نوزده سال حکومت مي کند.» [8] .

8- عبدالکريم خثعمي مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم: «قائم چه مدت حاکم خواهد بود؟» فرمود: «هفت سال، روزها و شبها برايش طولاني مي شود تا اينکه يک سال برابر ده سال معمولي مي شود...» [9] .

9- عبدالله بن قاسم بطل درباره‏ي آيه‏ي (ثم رددنا لکم الکرة عليهم)، [10]  از قول امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «آيه به خروج امام حسين عليه السلام در ميان هفتاد تن از يارانش مربوط مي شود» تا اينکه فرمود: «وقتي دلهاي مؤمنان به شناخت قطعي رسيد که آن حضرت، امام حسين عليه السلام است، آنگاه مرگ حضرت حجت فرا مي رسد و امام حسين عليه السلام، او را غسل مي دهد، کفن و حنوط مي کند و دفن مي نمايد، و اين امور مربوط به وحي از جز وحي کسي ديگري عهده دار نيست.» [11] .

10- در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام آمده است: «حسين عليه السلام، در ميان يارانش که با او کشته شدند و در حالي که هفتاد پيامبر، همان طور که با موسي بن عمران بودند، با او هستند مي آيد، قائم عليه السلام، انگشتر - يا مهر- را به او مي سپارد و حسين عليه السلام همان کسي است که آن حضرت را غسل مي کند، کفن مي پوشاند، حنوط مي کند و در قبر مي گذارد.» [12] .

 

گفتار ما

اين روايات از طول عمر آن حضرت «پس از ظهورش، خبر مي دهد، لکن چنانکه پيداست، مدت عمر آن حضرت را مختلف بيان کرده اند که شايد بتوان به اين صورت، بين روايات، جمع و توافق ايجاد نمود:

مقصود از زمان در بعضي از روايات، همان چيزي است که در روايت دوم و نيز روايت چهارم از فصل نوزدهم همين باب آمده است که مي گويند: «خداوند به فلک فرمان مي دهد که گردش زمانش را کند کند تا اينکه يک روز، معادل ده روز، يک ماه معادل ده ماه، و يک سال برابر ده سال مي شود.» و «يک سال در زمان او برابر ده سال است.» و در بعضي از روايات ديگر مقصود، همان وقت و زمان عادي و رايج در بين ماست.

شايد بعضي از روايات در صدد بيان طول دوران زندگي ايشان تا زمان فوت باشد و بعضي ديگر درصدد بيان دوران حکومت آن حضرت و حکومت امامان معصوم عليهم السلام بعد از رجعت باشد، زيرا که دوره‏ي رجعت هم جزء حکومت و ادامه‏ي آن حساب مي شود. و نيز ممکن است رواياتي که طول دوران زندگي يا حکومت ايشان را ذکر کرده است، به دوره‏ي رجعت ايشان بعد از مرگ، مربوط باشد.- البته علم واقعي نزد خداست-.

در فصل ششم از باب چهارم نيز رواياتي ذکر خواهد شد که به مدت عمر پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام، بعد از رجعت، اشاره مي نمايد.

اما درباره‏ي مرگ عادي حضرت حجت - عجل الله تعالي فرجه - يا کشته شدن ايشان، ظاهرا با توجه به دو روايت آخر در همين فصل بايد گفت که ايشان به مرگ عادي از دنيا مي روند.

 

پي نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 53، ص 100، روايت 121.

[2] بحارالانوار، ج 53، ص 100، روايت 122.

[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 574، روايت 722.

[4] هود: 105 و 108- بعضي از مردم بدبخت و برخي خوشبخت هستند، اما بدبختها براي هميشه تا آسمان و زمين باقي است با آه و ناله در دوزخند مگر اينکه اراده‏ي خدا چيز ديگري باشد و خدا هرچه بخواهد مي کند و اما آنها که خوشبخت هستند براي هميشه، تا آسمان و زمين باقي است در بهشتند مگر اينکه اراده‏ي خدا چيز ديگري باشد و بخشش و دهش او قطع ناشدني است.

[5] بحارالانوار، ج 53، ص 34، روايت 1.

[6] اثبات الهداة، ج 3، ص 516، روايت 372.

[7] اثبات الهداة، ج 3، ص 524، روايت 414.

[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 547، روايت 542.

[9] اثبات الهداة، ج 3، ص 528، روايت 439.

[10] اسراء: 6- آن گاه، نوبتي ديگر شما را بر آنها غالب کنيم.

[11] بحارالانوار، ج 53، ص 93، روايت 103.

[12] بحارالانوار، ج 53، ص 103، از روايت 130.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , پرسش و پاسخ , رجعت , ظهور , مدت عمر و حکومت امام زمان , کسی که غسل و کفن و دفن آن حضرت را به عهده میگیرد , مدت عمر امام زمان , مدت حکومت امام زمان , کفن و دفن امام زمان , مدت عمر و حکومت امام زمان بعد از ظهور و تعيين کسي که غسل و کفن و دفن آن حضرت را به عهده مي گيرد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 25 آبان 1394
نزول حضرت عيسي براي ياري قائم آل محمد و اقتدا به آن حضرت‏

نزول حضرت عيسي براي ياري قائم آل محمد و اقتدا به آن حضرت‏

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- معمر بن راشد از امام صادق عليه السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي کند که فرمود: «مهدي از نسل من است، وقتي خروج کند عيسي بن مريم براي ياريش فرود مي آيد، او را پيش رو قرار داده و پشت سرش اقتدا مي کند.» [1] .

2- ابوبصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «آنچه از سنتهاي الهي در مورد غيبتهاي آنان جريان پيدا کرده است درباره‏ي قائم ما اهل بيت نيز جاري مي‏شود... سپس خداوند عزوجل او را ظاهر مي‏کند و شرق و غرب عالم را به دست او فتح مي‏نمايد، عيسي بن مريم روح الله نازل مي‏شود و پشت سر او نماز مي‏خواند...» [2] .

3- جابر بن عبدالله انصاري از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «...مهدي از نسل من است، بين رکن و مقام ظهور مي کند، پيراهن ابراهيم و رداي اسماعيل را به تن و نعلين شيث را به پا دارد و دليل اين مطلب، فرمايش پيامبر است که فرمود: عيسي بن مريم، از آسمان فرود مي آيد و همراه من مهدي من است، وقتي ظهور کرد او را بشناسيد.»...سپس عيسي مي ميرد و مهدي منتظر از آل محمد باقي مي ماند.» [3] .

4- در روايت مرفوعه جعفر بن محمد فزاري از امام باقر عليه السلام آمده است: «اي خيثمه! زماني خواهد آمد که مردم از خدا و توحيد، شناختي نداشته باشند، تا اينکه دجال خروج کند و عيسي بن مريم از آسمان فرود آيد و خداوند به دست او دجال را بکشد، مردي از اهل بيت من پيشاپيش مردم نماز گزارد، آن موقع عيسي پشت سر ما نماز مي خواند و اگرچه او پيامبر است اما ما از او برتر هستيم.» [4] .

5- شهر بن حوشب مي گويد: حجاج به من گفت: «آيه اي در قرآن هست که مرا عاجز کرده است.» گفتم: اي امير! آن کدام آيه است؟ حجاج گفت: (و ان من أهل الکتاب الا ليومنن به قبل موته)، [5]  به خدا قسم من دستور مي دهم که يهودي و نصراني را بکشند، وقتي آنها گردن زده مي شوند با دقت به آنها مي نگرم نمي بينم لبهايشان تکان بخورد- و شهادتين بگويند- تا اينکه خاموش مي شوند.» گفتم: «خدا امير را سلامت بدارد، تاويل اين آيه اين طور نيست.» حجاج گفت: تأويل آيه چيست؟ گفتم: «عيسي عليه السلام قبل از روز قيامت به دنيا فرود مي آيد و هيچيک از يهوديان و مسيحيان باقي نمي ماند مگر اينکه قبل از مرگش به او ايمان مي آورد، و پشت سر حضرت مهدي نماز مي خواند.» حجاج گفت: «واي بر تو!! از کجا چنين تأويلي آوردي؟» گفتم: «محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام اين را به من فرمود.» حجاج گفت: «به خدا قسم از سرچشمه اي زلال، آن را گرفته اي.» [6] .

 

گفتار ما

عباراتي که گواه آن است که عيسي عليه السلام پشت سر مهدي - عجل الله تعالي فرجه - نماز مي خواند، در روايات زياد است، و شايد - البته خدا مي داند- علت اصرار و تأکيد امامان معصوم عليهم السلام بر اين مطلب، اين باشد که چون پيروان عيسي عليه السلام که جمعيت زيادي از اهل زمين را هم تشکيل مي دهند، گمان مي کنند که عيسي عليه السلام، آخرين پيامبر است و نمرده است، ظهور خواهد کرد و زمين را از فساد پاک خواهد نمود و اوست که بشر را از فساد و تباهي و ظلم و آلودگيهاي ديگر نجات خواهد داد، و اين بيانات به منظور نفي اين خيال و باطل اعلام نمودن آن است، چنانکه در روايات چهارم و پنجم هم به اين مطلب اشاره شده است.

دقت در زواياي اين روايات نشان مي دهد که مقصود روايات، همان چيزي است که ما بيان نموديم نه اينکه مقصود آنها، بيان اصل رجعت حضرت عيسي - علي نبينا و آله و عليه السلام - باشد.

اما نزول و فرود آمدن حضرت عيسي عليه السلام به يکي از دو معني است:

الف - اگر مقصود از آيه‏ي (بل رفعه الله اليه) [7]  اين باشد که خداوند او را به آسمانها بالا برد، در نزول و فرودش اشکالي نيست و همان معناي اصلي نزول و فرود آمدن را خواهد داشت.

ب - اگر مقصود از آيه، ميراندن آن حضرت و قبض روحش باشد، نزول به معني بازگشت روح مبارکش به بدن و حضورش در کنار قائم عليه السلام خواهد بود. [8] .

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روايت 255.

[2] اثبات الهداة، ج 3، ص 473، روايت 152.

[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 587، روايت 804.

[4] بحارالانوار، ج 14، ص 348، روايت 10.

[5] نساء: 159- هيچيک از اهل کتاب باقي نمي‏ماند مگر اينکه قبل از مرگ به او ايمان مي آورد.

[6] بحارالانوار، ج 14، ص 349، روايت 13.

[7] نساء: 158- خداوند او را به سوي خود بر کشيد.

[8] براي تحقيق پيرامون اين آيه و احتمالات آن به الميزان، ج 5، ص 133 مراجعه شود.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , پرسش و پاسخ , رجعت , ظهور , نزول حضرت عيسي براي ياري قائم آل محمد و اقتدا به آن حضرت‏ , حضرت عیسی , کمک حضرت عیسی به امام زمان , حضرت عیسی و امام زمان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 21 آبان 1394
وضع زمين و آسمان و جو در دوران ظهور مبارک حضرت حجت

http://images.khabaronline.ir//images/2013/11/13-11-2-201030Stars-Universe-Nebula-Space-485x728.jpg

وضع زمين و آسمان و جو در دوران ظهور مبارک حضرت حجت

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- يحيي بن علاء رازي مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «خداوند، در اين امت مردي را، که من از اويم و او از من است، ظاهر خواهد کرد، که برکات زمين و آسمانها را به واسطه‏ي او بر مردم فرو مي ريزد، آسمان بارانش را فرو مي فرستد و زمين حاصلش را بروز مي دهد، درندگان و جانوران در امان هستند، زمين از عدل و داد سرشار مي شود همان طور که پيش از آن از ستم و بيداد پر شده است.» [1] .

2- ابو بصير از امام باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم قيام کند...، خداوند به فلک فرمان مي دهد که گردش زمانش را کندکند تا اينکه يک روز معادل ده روز مي شود و يک ماه برابر با ده ماه و يک سال برابر ده سال.» [2] .

3- زيد بن وهب جهنمي از قول امام حسن عليه السلام نقل مي کند که اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «در آخر الزمان و در دوران سختي روزگار و ناداني مردم، مردي برانگيخته مي شود...و درندگان در حکومت او در آرامش و صلح به سر مي برند، زمين برکاتش را بيرون مي‏ريزد و آسمان نعمتهايش را فرو مي فرستد، گنجها براي او آشکار مي شود، چهل سال بر شرق و غرب مالک است، خوشا به حال کسي که در دوران او را در يابد و سخنش را بشنود.» [3] .

4- ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم قيام کند يک‏ سال در زمان او برابر ده سال خواهد بود.» ابوبصير مي گويد: عرض کردم: «فدايت شوم سالها چگونه طولاني مي شود؟» امام عليه السلام فرمود: «خداوند به فلک فرمان مي دهد که آرامتر حرکت کند و در نتيجه، روزها و سالها طولاني مي شود.» عرض کردم: «بعضي مي گويند اگر در فلک و حرکت آن تغييري ايجاد شود همه چيز نمي گويند، خداوند ماه را براي پيامبرش دو نيمه کرد، و قبل از آن، خورشيد را براي يوشع بن نون بر گرداند و از طولاني بودن روز قيامت خبر داد که برابر هزار سال از سالهاي معمولي است. [4] » [5] .

5- محمد بن مسلم ثقفي مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «قائم ما با افتادن ترس در دل دشمنانش ياري و با کمک ما تاييد مي شود، زمين براي او مي‏پيچد، گنجها برايش آشکار مي شود و سلطنتش شرق و غرب عالم را مي گيرد...» [6] .

6- مفضل از قول امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم، قيام کند، زمين به نور پروردگارش مي درخشد و مردم از پرتو خورشيد بي نياز مي شوند.» [7] .

7- علي بن عقبه از پدرش از امام صادق عليه السلام چنين روايت کرده است: «وقتي قائم قيام کند، به عدل حکم مي نمايد و ستم از بين مي رود، راهها امن و بي خطر مي شود، زمين برکتهايش را بيرون مي فرستد و هر حقي به صاحبش بر مي گردد.» [8] .

8- در حديث جابر از قول امام باقر عليه السلام آمده است که امام حسين عليه السلام قبل از اينکه کشته شود در مورد زمان حضرت قائم عليه السلام و حوادث آن زمان، به يارانش‏ چنين فرمود: برکت از آسمان به زمين فرو مي بارد، به طوري که به اراده‏ي خداوند، درختان هميشه ميوه دارند و ميوه‏ي زمستان در تابستان و ميوه‏ي تابستان، در زمستان خورده مي شود و اين مصداق آيه‏ي شريفه است که مي فرمايد: (ولو أن أهل الکتاب آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء و الأرض و لکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا يکسبون) [9] .

 

گفتار ما

خلاصه‏ي آنچه مي توان درباره‏ي اين رويات گفت اين است که خداوند، خالق تمام چيزها و مدبر همه‏ي آنهاست و از اينکه امور از راهي غير از اسباب، صورت پيدا کند ناخوش دارد و اختيار اسباب هم به دست خود اوست، بنابراين چه مانعي دارد که در دوره‏اي از زمان، اسباب و کار آنها را به شيوه‏اي غير از آنچه در گذشته بوده است مقرر فرمايد؟

آنچه امام باقر عليه السلام در حديث چهارم فرموده اند و نيز موضوع خلقت حضرت عيسي عليه السلام - بدون سبب واقع شدن پدر براي تولد- و نيز طول عمر حضرت قائم عليه السلام و رجعت پيامبران و امامان عليهم السلام و اعمال خارق العاده و معجزات و کراماتي که از پيامبران و اولياء صادر شده است، از اين قبيل هستند.

بنابراين فقط به اين خاطر که معني روايات به ذهن و انديشه‏ي کوتاه نگر ما، روشن و قابل قبول نيست نمي توان در سند بعضي از روايات شک و خدشه وارد کرد، زيرا مقدار زيادي از اين مطالب در لابه لاي رواياتي آمده است که آن روايات از اموري به ما خبر مي دهد که بعضي از آن امور، واقع شده است و اين امر به تنهايي، بر صحيح بودن سند و متن روايت تاکيد مي کند هر چند که ما در حال حاضر مقصود آن را نفهميم.

علاوه بر آنچه ذکر شد، از مجموعه‏ي روايات مربوط به غيبت چنين فهميده مي شود که در دوره‏ي غيبت و ظهور، آن طور که در مقدمه‏ي کتاب اشاره کرديم، بيشتر اتفاقات، از امور غير عادي است، و شايد بتوان ادعا کرد که روايات در اين مورد، از تواتر معنوي برخوردار هستند و بنابراين جايي براي انکار و تعجب و بعيد شمردن اين امور، وجود ندارد.

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات الهداة، ج 3، ص 504، روايت 305.

[2] اثبات الهداة، ج 3، ص 517، روايت 374.

[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 524، روايت 414.

[4] به سوره‏ي حج، آيه‏ي 47 مراجعه شود.

[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 528، روايت 440.

[6] اثبات الهداة، ج 3، ص 528، روايت 441.

[7] اثبات الهداة، ج 3، ص 555، روايت 591.

[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 556، روايت 597.

[9] اعراف: 96- آغاز آيه به اين صورت است: (ولو أن أهل القري...).ترجمه: اگر اهل کتاب ايمان آورده و تقوا پيشه مي کردند برکاتي از آسمان و زمين برآنان مي گشوديم اما آنان حقيقت را تکذيب کردند و ما به واسطه‏ي آنچه انجام مي دادند آنان را عقوبت کرديم.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،وضع زمین و آسمان در دوران ظهور،وضع آسمان و زمین،دوران ظهور امام زمان،دوران ظهور، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 20 آبان 1394
حال مؤمنان (زنده و مرده) و فرشتگان و وظايف مؤمن در زمان ظهور حضرت حجت

حال مؤمنان (زنده و مرده) و فرشتگان و وظايف مؤمن در زمان ظهور حضرت حجت

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات

1- ابي الجارود از امام باقر عليه السلام از پدرش از جدش عليهم السلام نقل مي کند: اميرالمؤمنين عليه السلام روي منبر فرمود: «در آخر الزمان مردي از نسل من ظهور مي کند... هرگاه پرچمش به اهتزار در آيد شرق و غرب عالم برايش روشن شود، دستش را بر بندگان خدا مي نهد و دل هر مؤمني از پاره هاي آهن محکمتر مي شود و نيرويي برابر چهل نفر پيدا مي کند؛ شادي، دل و قبر هر مرده‏اي را پر مي کند و مردگان در گورها يکديگر را ديدار مي کنند و به قيام قائم، بشارت مي دهند.» [1] .

2- ابوالربيع شامي مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «وقتي قائم ما قيام کند خداوند شنوايي و بينايي شيعيان ما را وسعت دهد به طوري که بين آنها و قائم واسطه و پيکي نباشد، آن حضرت با ايشان صحبت مي کند و آنها مي شنوند و در همان جايي که هست، آن حضرت را مي بينند.» [2] .

3- در حديث ابو وائل از اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: «...از خروج او، يعني قائم عليه السلام، اهل آسمانها و ساکنان آنها مسرور مي شوند، زمين را همان گونه که از ستم و بيداد پر شده است از عدل و داد سرشار مي سازد.» [3] .

4- بريد عجلي از امام باقر نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند، دو نفر بر مرکبي سوارند، يکي دست در جيب ديگري مي کند و به قدر حاجتش از آن بر مي دارد و او از اين کار مانع نمي شود.» [4] .

5- جابر از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «دل شيعيان ما را ترس از دشمنانمان فرا گرفته است، وقتي نوبت امر ما برسد و مهدي ما خروج کند، هر يک از شيعيان ما از شير شجاعتر و از نيزه براتر و کاري تر خواهد شد، دشمن ما را زير پايش له مي کند و با دو دستش او را مي کشد. [5] .

6- محمد بن احمد فتال در روضه الواعظين از امام زين العابدين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم ما قيام کند خداوند مرض و بيماري را از شيعه ما دور مي کندو دلهايشان را چون پاره‏ي آهن مي گرداند...» [6] .

7- محمد بن فضيل از امام رضا عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند خداوند به فرشتگان دستور مي دهد که بر مؤمنين سلام کنند و در مجالسشان با آنها همنشين باشند...» [7] .

8- مفضل از امام صادق عليه السلام روايت مي‏کند: وقتي قائم قيام کند، مؤمن پرنده را از هوا به زير مي طلبد، آن را مي کشد، کباب مي کند و گوشتش را مي خورد...» [8] .

9- مفضل از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند، خداوند، آزاردهندگان مؤمنين هر زماني را، به همان صورتي که بوده اند و در بين آنها زندگي مي کرده اند، بر مي گرداند تا مؤمنان از آنها انتقام بگيرند.» [9] .

10- ابن مسکان مي‏گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: در زمان قائم، مؤمن در مشرق است برادرش را که در مغرب است مي بيند و آنکه در مغرب است، برادرش را در شرق مي بيند.» [10] .

11- عبدالعظيم حسني از امام جواد عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم ما، مهدي است که در زمان غيبت بايد انتظارش را کشيد و در زمان ظهور بايد از او اطاعت کرد...» [11] .

12- اسحاق بن عمار مي‏گويد: «در خدمت امام صادق عليه السلام بودم، از مواسات و همراهي و همدردي انسان با برادرش، صحبت فرمود تا اينکه فرمود: «اين مربوط به وقتي است که قائم قيام کند که بر مؤمنين واجب است به برادرانشان رسيدگي، احتياجات آنها را بر آورده و ايشان را تقويت نمايند.» [12] .

 

گفتار ما

رواياتي که در اين زمينه وارد شده و بيانگر ويژگيهاي ياران حضرت مهدي و فضيلتهاي آنهاست، بسيار زياد است، که در فصلهاي پيشين بعضي از آنها ذکر شد و در اينجا نيز به ذکر تعدادي از آنها بسنده کرديم.

ظاهرا اين طور است که دستيابي به اين کمالات، ويژه‏ي اصحاب و ياران خاص آن حضرت نيست، بلکه براي تمام مؤمنين قابل دسترسي است.

اينکه در حديث اول فرمود: «دستش را بر سر بندگان خدا مي نهد و هيچ مؤمني باقي نمي ماند مگر اينکه دلش مانند پاره آهن مي شود.» و در حديث نوزدهم از فصل هفدهم فرمود: «خداوند دست عنايتش را بر سر بندگان مي کشد و عقل آنها زياد شده فهمشان بالا مي گيرد»هر دو به روشني دلالت مي کنند بر اينکه گذاشتن دست مبارکش بر سر بندگان سبب کسب فضيلتهاي والا و کمالات بلند نفساني‏ است؛و کمالات وعده داده شده در حديث قرب نوافل [13]  همان طور که با رياضتهاي شرعي و مبارزه با نفس و مجاهده معنوي قابل دسترسي است، از طريق توجه و عنايت اولياء الهي و بندگان برگزيده اش نيز بدست آمدني است، و بلکه آنچه از اين راه دوم به دست آيد کاملتر و از آلودگيهاي پالوده تر است.

اما اينکه فرشتگان و ساکنان آسمانها و مردگان از ظهور امام عليه السلام خوشحال مي شوند به خاطر اين است که کفر و ستم و بيداد و گناه از ابتداي خلقت آنها را آزار داده و اندوهگين مي نموده است و وقتي مي بينند که ظهور امام عليه السلام با مرگ باطل و زنده شدن حق و خاموش شدن آتش کفر و شرک و گسترش ايمان و توحيد همراه است خوشحال مي شوند، و بلکه مي توان گفت به اين خاطر، همه چيز در آسمان و زمين از ظهور آن حضرت مسرور مي شوند.

علاوه بر اين مطالب، چون امام عليه السلام واسطه‏ي نزول فيض پروردگار بر تمام موجودات عالم هستي است و اراده‏ي پروردگار در اصل وجود اشياء و کم و کيف و ديگر وجوه عنايات الهي به موجودات از طريق امام محقق مي شود، [14]  بنابراين بين امام و ساير موجودات رابطه اي معنوي برقرار است که وقتي امام به مصيبت و اندوهي مبتلا شود آنها اندوهگين و هر گاه مسرور باشد آنها مسرور مي شوند. البته اين مطلب به شواهد زيادي از روايات مستند است که اينجا محل ذکر آنها نيست.

 

پي نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 51، ص 35، روايت 4.

[2] اثبات الهداة، ج 3، ص 450، روايت 59.

[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 505، روايت 308.

[4] اثبات الهداة، ج 3، ص 557، روايت 605.

[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 557، روايت 606.

[6] اثبات الهداة، ج 3، ص 559، روايت 662.

[7] اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 703.

[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 706.

[9] اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 708.

[10] اثبات الهداة، ج 3، ص 584، روايت 789.

[11] اثبات الهداة، ج 3، ص 478، روايت 174.

[12] اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روايت 254.

[13] اصول کافي، ج 2، ص 352، روايت 7- حماد بن بشير مي گويد: از حضرت امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خداي عزوجل مي فرمايد: هر که دوستي از دوستان مرا خوار و خفيف کند قطعا براي جنگ با من کمين کرده است و هيچ بنده‏اي به واسطه‏ي چيزي به من تقرب نجويد که آن چيز نزد من از آنچه بر او واجب کرده ام محبوبتر باشد، او به واسطه‏ي نوافل و مستحبات تا جايي به من نزديک مي شود که او را دوست بدارم و وقتي او را دوست بدارم گوش او مي شوم، همان گوشي که با آن مي شنود و چشم او مي شوم که با آن مي بيند و زبان او مي شوم که با آن سخن مي گويد و دست او مي شوم که با آن اظهار قدرت کند و اگر مرا بخواند اجابتش کنم و هر چه بخواهد به او بدهم و من در هيچ کاري مانند مرگ مؤمن ترديد نکرده ام زيرا او مرگ را ناخوش دارد و من ناخوش بودن او را ناخوش دارم.

[14] کامل الزيارات، ص 200، زيارت 2- «ارادة الرب في مقادير أموره تهبط اليکم و تصدر من بيوتکم و الصادق[الصادر]عما فصل من أحکام العباد».



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , پرسش و پاسخ , رجعت , ظهور , حال مومنان و فرشتگان و در زمان ظهور , وظایف مومنان در زمان ظهور , حال مومنان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394
روش و سيره امام مهدي بعد از ظهور و مقايسه آن با صدر اسلام و دوره ‏ي غيبت‏

روش و سيره امام مهدي بعد از ظهور و مقايسه آن با صدر اسلام و دوره ‏ي غيبت‏

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- ابو خديجه مي گويد: از امام صادق عليه السلام درباره‏ي قائم سوال شد. امام فرمود: همه‏ي ما يکي پس از ديگري قائم به امر خدا هستيم تا اينکه صاحب شمشير بيايد، وقتي صاحب شمشير بيايد به امري غير از امر سابق قيام مي کند.» [1] .

2- محمد بن مسلم مي گويد: از امام باقر عليه السلام پرسيدم که سيره و روش عمل امام قائم عليه السلام در بين مردم چگونه است؟ امام عليه السلام فرمود: «به همان‏ سيره پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم عمل مي کند تا اسلام پيروز شود.» عرض کردم: سيره‏ي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چه بود؟ فرمود: آنچه در جاهليت بود باطل و منسوخ کرد و مردم را به عدالت دعوت کرد، قائم نيز چنين مي کند، آنچه در دوره‏ي آرامش و صلح زمان غيبت رايج بوده باطل مي کند و آنها را به عدل دعوت مي‏نمايد.» [2] .

3- عبدالله بن فضل هاشمي از امام صادق عليه السلام از پدرش ازجدش رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي‏کند که فرمود: «قائم از نسل من است...مردم را بر دين و آيين من بپا دارد و آنها را به کتاب خدا دعوت مي کند، هر که از او اطاعت کند از من اطاعت کرده و هر کس از او سرپيچي کند از من سرپيچي کرده است...» [3] .

4- عبدالله بن زراره از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «شما بايد مطيع ما باشيد و امور دين و حکومت را به ما واگذاريد و منتظر امر ما و خودتان و فرج ما و فرج خودتان باشيد، وقتي قائم ما قيام کند و سخنگوي ما سخن بگويد، قرآن و احکام دين را همانگونه که بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده است از نو به شما مي آموزد، در آن روز حتي روشن بينان شما به شدت اهل انکار هستند، شما جز وقتي شمشير بر گردنهايتان مسلط باشد به دين خدا پايبند نخواهيد بود، بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خداوند سنت پيشينيان را بر مردم مسلط کرد و آنها در دين خدا تغيير و تبديل و کم و زياد ايجاد نمودند و امروز هيچ چيزي وجود ندارد مگر اينکه از مسير وحي منحرف شده است، خدا رحمتت کند، وقتي فرا خوانده شدي به آنجا که رشد داده مي شوي رو کن تا کسي که دين خدا را از نو برايتان مي آورد بيايد.» [4] .

5- ابو بصير مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: «قائم کتابي جديد، امري جديد و حکمي جديد مي آورد و بر عرب سخت مي گيرد...» [5] .

6- فضيل بن يسار مي گويد: شنيدم امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «وقتي قائم ما قيام کند بيش از آنچه که پيامبر با جهل و ناداني جاهليت روبرو شد، با جهل و ناداني مردم روبرو خواهد شد.» عرض کردم: «چگونه چنين است؟» فرمود: «وقتي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم به سوي مردم آمد، آنها سنگ و صخره و چوب و مجسمه هاي چوبي را مي پرستيدند و هنگامي که قائم که قائم ما قيام کند، مردم کتاب خدا را براي او تاويل مي کنند و با استدلال به آن در برابر امام مي ايستند.» سپس فرمود: «بدانيد، همان طور که سرما و گرما به داخل خانه هايشان نفوذ مي کند، عدالت او به درون خانه هايشان راه خواهد يافت.» [6] .

7- ابي‏الجارود در مورد آيه‏ي (ألذين ان مکناهم في الأرض أقاموا الصلوة و اتوا الزکاة) [7]  از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «اين آيه از آن آل محمد، مهدي‏ و يارانش است، خداوند شرق و غرب زمين را به تصرف آنها در مي آورد، به واسطه‏ي او دين را غالب مي کند و همان طور که جهل و ناداني، حق را نابود کرده است، خداوند بدعت و باطل را به دست او و يارانش مي ميراند به طوري که رد و نشاني از ستم ديده نمي شود، آنها امر به معروف و نهي از منکر مي کنند و سرانجام نيک از آن خدا و خدا پرستان است.» [8] .

8- ابو بصير درباره آيه‏ي (قل أرأيتم ان أصبح ماوکم غورا) [9]  از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «اگر امامتان پنهان شود چه کسي امامي آشکار براي شما خواهد آورد که از اخبار آسمان و زمين و حلال و حرام خدا، شما را مطلع کند؟» [10] .

9- جابر مي گويد:امام باقر عليه السلام فرمود: «به خدا قسم دنيا به آخر نمي رسد تا اينکه خداوند مردي از ما اهل بيت را بر انگيزد که به کتاب خدا عمل مي کند و هيچ منکري رانمي يابد مگر اينکه او را زشت مي شمارد. [11] .

10- ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم قيام کند مسجد الحرام و مسجد پيامبر و مسجد کوفه را پي مي کند - و از نو بنا مي کند-...» [12] .

11- در نامه اي که حسن بن طريف از امام عسکري عليه السلام دريافت کرده آمده است: «...در مورد قائم سوال کردي و اينکه وقتي بين مردم داوري کند مثل حضرت داود به علم خودش قضاوت مي کند و شاهد و دليل نمي خواهد...» [13] .

12- صالح هروي مي گويد: به امام رضا عليه السلام عرض کردم: «يا بن رسول الله درباره‏ي حديثي که از امام صادق عليه السلام نقل شده که وقتي قائم خروج کند فرزندان قاتلان امام‏ حسين عليه السلام را مي کشد، چه مي فرمائيد؟ آن حضرت فرمود: همين طور است، عرض کردم: پس معني آيه‏ي شريفه‏ي (ولا تزر وازرة وزر اخري) [14]  چه مي شود؟ فرمود: «تمام گفته هاي خداوند راست است اما نسل قاتلان حسين عليه السلام به آنچه پدرانشان کرده اند راضي هستند و به آن افتخار مي کنند و هر کس به چيزي راضي باشد مثل کسي است که آن را انجام داده است، و اگر کسي در شرق عالم کشته شود و در غرب دنيا کسي به قتل او راضي باشد در پيشگاه خداوند شريک قاتل خواهد بود و قائم عليه السلام که فرزندان قاتلان حسين عليه السلام را مي کشد به خاطر اين است که از کرده‏ي پدرانشان خشنود هستند؛ عرض کردم قائم شما از کجا و چطور شروع مي کند؟ فرمود: از بني شيبه شروع مي کند و دستهايشان را قطع مي نمايد چون آنها دزدان خانه خداي تعالي هستند.» [15] .

13- محمد بن سنان به نقل از مردي درباره‏ي آيه‏ي (ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل) [16]  از قول امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «آن قائم آل محمد عليه السلام است که به خونخواهي حسين قيام مي کند و اگر همه‏ي اهل زمين را بکشد اسراف نکرده است، و اينکه خدا فرموده است: (فلا يسرف في القتل) يعني کاري انجام نمي دهد که اسراف باشد...» [17] .

14- فرات بن احنف از امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش از علي عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «بدانيد که به خدا سوگند، من و اين دو پسرم کشته مي شويم و خداوند در آخر الزمان مردي از نسل من بر مي انگيزد که خونخواهي ما را مي‏کند، به خاطر اينکه گمراهان از رهيافتگان مشخص شوند، از ديد مردم پنهان مي شود تا جائي که نادانان مي گويند: «خداوند - براي بر انگيختن امام غايب - به آل محمد نيازي ندارد.» [18] .

15- ابان بن تغلب مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «دو خون در اسلام وجود دارد که تا زماني که قائم اهل بيت قيام کند، کسي به حکم خدا در مورد آنها، حکم نمي کند، وقتي قائم برانگيخته شود بدون در خواست شاهد و دليل، به حکم خدا درباره‏ي آنها حکم خواهد کرد و آن دو عبارت است از: زناکار متأهل، که او را سنگسار مي کند و کسي که زکات نمي دهد که او را گردن مي زند.» [19] .

16- ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند وارد کوفه مي شود و دستور مي دهد چهار مسجد را از بنيان خراب کنند و آنها را به سايبانهايي شبيه عريش - سايبان - موسي تبديل مي کند...» [20] .

17- رفيد مولي ابن هبيره مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر قائم را ديدي که به کسي صد هزار درهم و به ديگري فقط يک درهم داد به دلت ناگوار نيايد.» [21] .

18- مسعدة بن زياد از امام باقر از پدران بزرگوارش عليهم السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي کند که: «وقتي قائم ما قيام کند قطايع و حکومتهاي طايفه‏اي از بين خواهد رفت.» [22] .

19- مولي الشيبان از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم ما قيام کند، خداوند دست عنايتش را بر سر بندگان کشيده عقل آنها زياد شده و فهمشان بالا مي گيرد.» [23] .

20- ابو بصير از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند به سمت کوفه رفته و چهار مسجد را در آن شهر ويران مي کند...و هيچ بدعتي را به حال خود رها نمي کند و آن را نابود مي سازد و هيچ سنتي نيست مگر اينکه آن را اقامه مي کند.» [24] .

21- ابان بن تغلب از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم ما قيام کند به هر منطقه‏اي نماينده اي مي فرستد [25]  و به او مي گويد: «حکومت در اختيار توست به هر چه مصلحت مي بيني عمل کن.» [26] .

22- امام صادق عليه السلام فرمود: «تمام علم بيست و هفت حرف است و مجموع آنچه پيامبران آورده اند دو حرف است و مردم بيش از دو را درک نکرده‏اند، و وقتي قائم ما قيام کند بيست و پنج حرف ديگر را خارج مي کند و در بين مردم منتشر مي نمايد و دو حرف قبلي را به آن ضميمه مي کند تا بيست و هفت حرف را منتشر نمايد.» [27] .

 

گفتار ما

براي جمع بين روايات و بهره برداري از همه آنها، همان طور که از قسمتهايي از بعضي از روايات بر مي آيد، مي توان گفت امر و نهي و سيره‏ي عملي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در اجتماع، متناسب با اوضاع و احوال مردم بود و بر اساس «انا معاشر الأنبياء أمرنا أن نکلم الناس علي قدر عقولهم» [28]  با ايشان سخن مي گفت و امامان معصوم عليهم السلام نيز طبق همين سيره عمل مي فرمودند و همان طور که از حديث دوازدهم اين فصل فهميده مي شود آنها مامور نبودند که آن گونه که حضرت حجت عليه السلام عمل مي فرمايد، عمل کنند و ما نيز در عصر غيبت ماموريم که به آنچه از ظواهر کتاب و سنت به ما رسيده و فقها برايمان روشن کرده اند عمل نماييم.

و از آنجا که عقل مردم در دوره‏ي غيبت، به بالاترين مرتبه‏ي کمال خودش مي رسد ناگزير وقت آن است که احکام فطري الهي در حد کامل اجرا شود و عباراتي مثل «شما از روشن بينان هستيد، يا روشنبينان شما» در روايت چهارم و «فهمشان بالا مي گيرد» در روايت نوزدهم، بر همين مطلب دلالت دارند. و البته اين بدان معني نيست که حضرت حجت عليه السلام به غير از سيره‏ي پيامبر اکرم عليه السلام عمل مي نمايد و جمله‏ي «آنچه در دوره‏ي آرامش و صلح زمان غيبت رايج بوده باطل مي کند» که در روايت دوم آمد و نيز جمله‏ي «مردم را به عدل دعوت مي کند» در همان روايت، و جملاتي از اين قبيل، بر اين دلالت مي کنند که آن حضرت، عدل را در بالاترين مرتبه اش اجرا مي فرمايد.

حکم عدل، حکمي است که بي ترديد، با واقع امر و حقيقت و باطن هستي، موافق است، و واقع امر، همان موافقت با فطرت الهي انسان است که خداوند عزوجل فرموده است: (فطرت الله التي فطر الناس عليها، لا تبديل لخلق الله، ذلک الدين القيم و لکن أکثر الناس لا يعلمون) [29] .

با اين بيان مختصر معني عبارات احاديث روشن مي شود که از جمله‏ي آنهاست:

الف - «به امري غير از امر سابق قيام مي کند» در حديث اول‏

ب- «دين نو و تازه اي برايتان مي آورد.» در حديث چهارم‏

ج- «امر نو و حکم جديد» در حديث پنجم‏

د- «همه‏ي، کتاب خدا را براي او تأويل مي کنند و با استدلال به آن، در برابر امام مي ايستند.» در حديث ششم‏

ه- «به علم خودش حکم مي کند» در روايت يازدهم‏

و- «به حکم خدا، حکم مي کند»در روايت پانزدهم‏

ز- «به سيره‏ي پيامبر رفتار نمي کند» در حديث چهارم از فصل دوم‏

روايت بيست و دوم بهترين دليل براي بياني است که ذکر شد، زيرا اين روايت گواه بر اين مطلب است که براي هيچيک از پيامبران گذشته، راه نشر علوم فطري که‏ در سينه هايشان بود باز نشد، زيرا مردم قابليت نداشتند و شرايط مناسب نبود، اما در زمان حضرت حجت عليه السلام، چون مردم در درجات بالاي کمال فکري و عقلي هستند، آن حضرت مي تواند علوم فکري را منتشر کرده و عدل و دادي را که بر بشر آن علوم مترتب مي شود اقامه کند.

اما علت خراب شدن بعضي از مساجد به دست آن حضرت، اين است که در دين اسلام، مسجد محل عبادت خالصانه و خضوع و خشوع و در برابر خداوند و به مقتضاي فطرت انساني، زانو زدن در برابر قدرت لا يزال احدي است، بنابراين اگر مسجد از نظر شکل ساختمان و ويژگيهاي ديگرش به صورتي در آيد که از مکان چنين عبادتي خارج شود، امام عليه السلام آن را ويران مي کند و بر پايه‏اي که حق و شايسته ي آن است آن را مي سازد، و البته اين مطلب تنها يک احتمال است، و روايت شانزدهم، شاهد صحت آن است، و نيز ممکن است علت خراب کردن مسجد، بنا نشدن آن بر اصل تقوي باشد، چرا که طبق آيه شريفه قرآن (لمسجد أسس علي التقوي من أول يوم أحق أن تقوم فيه) [30]  براي حضور مسلمانان و اقامه‏ي نماز، شايسته تر است و يا احتمال ديگر اين است که با توجه به آيه‏ي (ما کان للمشرکين أن يعمروا مساجد الله شاهدين علي أنفسهم بالکفر...انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الآخر) [31]  مسجد برخلاف رضاي پروردگار به دست کفار و مشرکين ساخته و آباد شده است در حالي که چنين حقي نداشته‏اند، و فقط مؤمنان به خدا بايد متصدي ساختن و آباد کردن مساجد باشند. [32] .

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات الهداة، ج 3، ص 448، روايت 47.

[2] اثبات الهداة، ج 3، ص 454، روايت 76.

[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 482، روايت 19.

[4] اثبات الهداة، ج 3، ص 560، روايت 628.

[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 540، روايت 502.

[6] اثبات الهداة، ج 3، ص 544، روايت 529.

[7] حج: 41- کساني که وقتي به آنان در زمين قدرت داديم، نماز را به پا مي دارند و زکات را ادا مي کنند.

[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 563، روايت 641.

[9] ملک: 30- بگو اگر آبي که مي آشاميد- فرو رود- چه خواهيد کرد؟.

[10] اثبات الهداة، ج 3، ص 568، روايت 676.

[11] اثبات الهداة، ج 3، ص 588، روايت 805.

[12] اثبات الهداة، ج 3، ص 449، روايت 51.

[13] اثبات الهداة، ج 3، ص 403، روايت 15.

[14] انعام: 164، اسراء: 15 و فاطر: 18- هيچ باربري مسوول حمل بار مشخص ديگري نيست.

[15] اثبات الهداة، ج 3، ص 455، روايت 83.

[16] اسراء: 33- آنکه مظلوم کشته شده است براي ولي او حکومت و سلطنتي قرار داديم، پس در کشتار اسراف نکند.

[17] اثبات الهداة، ج 3، ص 530، روايت 454.

[18] اثبات الهداة، ج 3، ص 532، روايت 462.

[19] اثبات الهداة، ج 3، ص 493، روايت 243.

[20] اثبات الهداة، ج 3، ص 517، روايت 374.

[21] اثبات الهداة، ج 3، ص 521، روايت 401.

[22] اثبات الهداة، ج 3، ص 523، روايت 409.

[23] اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روايت 253.

[24] اثبات الهداة، ج 3، ص 556، روايت 598.

[25] شايد مقصود از اين افراد، همان کساني باشند که در حديث ابي فاخته از آنها ياد شده است، به اثبات الهداة، ج 3، ص 496، روايت 259 مراجعه شود.

[26] اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 712.

[27] سفينة البحار، ج 2، ص 227، ماده‏ي علم.

[28] سفينةالبحار، ج 2، ص 214، ماده عقل.

[29] روم: 33- فطرت الهي که خداوند، مردم را بر آن آفريده و هيچ تبديلي در خلقت خدا راه ندارد، دين محکم و استوار همين است، اما بيشتر مردم از درک آن دورند.

[30] توبه: 108- مسجدي که از روز نخست بر تقوا بنا شده باشد براي حضور مسلمانان و اقامه‏ي نماز، شايسته تر است.

[31] توبه، 17 و 18- مؤمنان را نرسد که در حالي که خود گواه کفر خويشند مساجد را آباد کنند...آباداني مساجد منحصرا از آن کساني است که به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند.

[32] اين احتمال نيز وجود دارد که مقصود از تخريب مساجد، مساجد ملعونه باشد، اين مساجد در سفينةالبحار باب مسجد نام برده شده اند. به خصوص که در خبر عيسي بن هاشم از سالم از امام باقر عليه السلام نقل شده است که چهار تا از اين مساجد ملعونه در کوفه به شکرانه‏ي و شاد باش کشته شدن امام حسين عليه السلام تجديد بنا شده اند. ترجمه‏ي خصال صدوق، باب خصلتهاي چهارگانه - مترجم.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , پرسش و پاسخ , رجعت , ظهور , روش و سیره ی امام زمان بعد از ظهور و مقایسه آن با صدر اسلام و دوره ی غیبت , روش امام زمان بعد از ظهور , دوره ی غیبت , صدر اسلام و دوره ی غیبت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 18 آبان 1394
محل حکومت و سکونت حضرت حجت

http://media.shabestan.ir/Original/1394/01/29/IMG09200850.jpg

محل حکومت و سکونت حضرت حجت

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات

1- در سوالي که مفضل بن عمر درباره‏ي حضرت مهدي منتظر عليه السلام، از امام صادق صلوات الله عليه پرسيده چنين آمده است: «...عرض کردم آقاي من!خانه‏ي حضرت مهدي و محل گردهمايي مؤمنان کجاست؟ امام عليه السلام فرمود:محل حکومتش کوفه و مهدي و محل گردهمايي مؤمنان کجاست؟ امام عليه السلام فرمود: محل حکومتش کوفه و محل قضاوتش، مسجد کوفه است، بيت المال و محل تقسيم غنائم مسلمانان، مسجد سهله و محل خلوت و عبادتش شنزارهاي اطراف کوفه است.

مفضل مي گويد: «آقاي من آيا همه‏ي مؤمنان در کوفه خواهند بود؟ امام عليه السلام پاسخ مي فرمايد: آري به خدا قسم! هيچ مؤمني نيست مگر اينکه يا در کوفه است يا در اطراف آن، بهاي مختصر زميني از آن که اسبي در آن جاي گيرد به دو هزار درهم مي رسد و بيشتر مردم دوست دارند که يک وجب از زمين منطقه سبع از ناحيه همدان در نزديکي کوفه را به يک وجب طلا بخرند، گستردگي کوفه به پنجاه و چهار ميل رسيده و خانه هاي آن به کربلا وصل مي شود و کربلا اردوگاه و محل رفت و آمد فرشتگان و مؤمنان و داراي مقامي بلند و برکاتي زياد است که اگر مؤمني در آن جا اقامت کند و خدا را بخواند، با يک بار دعا کردن، خداوند، چيزي به قدر هزار برابر ملک دنيا به او عطا مي فرمايد...» [1] .

2- ابو بصير مي گويد: امام صادق به من فرمود: «اي ابا محمد! گويا که ساکن شدن قائم و اهل و عيالش در مسجد کوفه را مي بينم. «عرض کردم: فدايت شوم خانه‏اش آن جاست؟ فرمود: آري، خانه ادريس و ابراهيم خليل الرحمن هم آن جا بود و خداوند پيامبري را مبعوث نکرد مگر اينکه در آن مسجد نماز خواند، و خانه خضر در آن است و کسي که در آن مسجد اقامت کند مثل کسي است که در خيمه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اقامت کرده است و هيچ مرد و زن مؤمني يافت نمي شود مگر اينکه دلش براي آن مي تپد.» عرض کردم: فدايت شوم آيا هيچ وقت قائم، از ميان آن نمي رود؟» فرمود: «آري مي رود» عرض کردم: پس بعد از او چه مي شود؟ فرمود: «بعد از او هم همين طور است تا زماني که عالم خلق کاملا به پايان برسد...» [2] .

3- ابو خالد کابلي مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: «وقتي قائم وارد کوفه شود هيچ مؤمني نيست مگر اينکه يا در کوفه است يا به سمت کوفه مي آيد چنانکه اميرالمؤمنين عليه السلام به يارانش مي فرمايد: «به سمت اين مرد سرکش برويم و آن گاه به سمت کوفه راه مي افتد.» [3] .

4- حبه عرني مي‏گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: گويا شيعيانمان را در مسجد کوفه مي‏بينم که خيمه زده اند و قرآن را همان گونه که نازل شده است به مردم ياد مي دهند؛بدانيد که وقتي قائم قيام کند، مسجد را خراب کرده و قبله اش را درست مي نمايند.» [4] .

5- حسن بن محبوب از بعضي از راوياني که از آنها نقل مي کند از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «گويا قائم عليه السلام را مي بينم که بر منبر کوفه نشسته است، از جيب قبايش نامه اي که به طلا مهر شده است بيرون مي آورد، باز مي‏کند و براي مردم مي خواند و مردم مثل گله‏ي گوسفندي که بگريزند از دور او پراکنده مي شوند غير از نقباء و برگزيدگان، کسي باقي نمي ماند، آن گاه سخني مي فرمايد که قبل از اينکه به جايي پناه ببرند به سوي او بر مي گردند، و من مي دانم که آن سخن چيست.» [5] .

6- اصبغ بن نباته در حديثي درباره‏ي فضيلت مسجد کوفه، از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «زماني خواهد آمد که آن جا، نماز خانه‏ي مهدي از نسل من و نماز خانه‏ي هر مؤمني خواهد بود، و هيچ مؤمني در روي زمين باقي نمي ماند مگر اينکه يا در آن جاست يا دلش براي آن مي تپد.» [6] .

7- مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «گويا قائم ‏عليه السلام را بر منبر کوفه مي نگرم که سيصد و سيزده نفر از يارانش، به تعداد مجاهدان بدر، که صاحب پرچم و حاکمان روي زمين هستند، اطرافش را فرا گرفته اند...». [7] .

8- جابر از امام باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم ظهور کند و وارد کوفه شود، خداوند از وراي کوفه هفتاد هزار صديق را بر مي انگيزد که در بين ياران و دوستان آن حضرت باشند.» [8] .

9- مفضل بن عمر مي گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتي قائم آل محمد قيام کند در کوفه مسجدي خواهد ساخت که هزار در داشته باشد و خانه هاي کوفه به رودخانه کربلا وصل خواهد شد.» [9] .

10- ابو الجارود در حديثي طولاني از امام باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم قيام کند به سمت کوفه به راه مي افتد» تا اينکه فرمود: «آن گاه وارد کوفه مي شود و تمام منافقان شکاک را مي کشد و خانه هايشان را ويران مي کند و آنقدر از آنان مي کشد تا خداوند عزوجل خشنود شود.» [10] .

11- محمد بن احمد فتال در روضه الواعظين روايت مي کند: امام باقر عليه السلام در روايتي فرمود: «وقتي قائم قيام کند به طرف کوفه به راه مي افتد و چهار مسجد را در آن جا ويران مي کند.» [11] .

 

گفتار ما

پاره‏اي از احاديث مربوط به موضوع را ذکر کرديم، در مورد کوفه روايات ديگري هم آمده است که دلالت مي کند بر اينکه در آخر الزمان، کوفه و قم از لحاظ فضليت و انتخاب آنها براي سکونت، [12]  يکسان هستند که ما به نقل يکي از آنها بسنده مي کنيم:

از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمود: «وقتي که مصيبتها عمومي و همه گير شود امنيت را بايد در کوفه و شهرهاي اطراف آن و در قم و کوههاي اطراف آن جستجو کرد و قم براي کسي که از ترس سرگردان است جاي خوبي است.» [13] .

 

 پي نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 53، ص 11، از روايت 1.

[2] بحارالانوار، ج 52، ص 381، روايت 191.

[3] بحارالانوار، ج 52، ص 330، روايت 51.

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 364، روايت 139.

[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 450، روايت 57.

[6] اثبات الهداة، ج 3، ص 452، روايت 66.

[7] اثبات الهداة، ج 3، ص 494، روايت 247.

[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 584، روايت 788.

[9] اثبات الهداة، ج 3، ص 527، روايت 430.

[10] اثبات الهداة، ج 3، ص 555، روايت 595.

[11] اثبات الهداة، ج 3، ص 559، روايت 619.

[12] به بحارالانوار، ج 60، ص 201، باب 36 مراجعه نماييد.

[13] به بحارالانوار، ج 60، ص 214، روايت 28.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،محل حکومت و سکونت امام زمان،حضرت حجت،محل حکومت،محل سکونت، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 17 آبان 1394
وضع کفر و شرک و شيطان پس از قيام حضرت مهدي

http://razhayesheitanparastan.com/wp-content/uploads/2013/01/good-and-bad.jpg

وضع کفر و شرک و شيطان پس از قيام حضرت مهدي

 

» آيات قرآن‏

» روايات‏

» گفتار ما

 

آيات قرآن‏

1- (ومن الذين قالوا انا نصاري أخذنا ميثاقکم فنسوا خظا مما ذکروا به، فأغرينا بينهم العداوة و البغضاء الي يوم القيامة و سوف ينبئهم الله بما کانوا يصنعون) [1] .

2- (و قالت اليهود يدالله مغلولة، غلت أيديهم و لعنوا بما قالوا...و ألقينا بينهم العداوة والبغضاء الي يوم القيامة) [2] .

 

روايات

1- جابر مي گويد: من نزد امام باقر عليه السلام بودم که مردي خدمت ايشان رسيد و عرض کرد: «رحمت خدا بر تو باد! اين پانصد درهم را که زکات مال من است بگير و در هر راهي مصلحت مي داني مصرف بفرما.» امام باقر عليه السلام فرمود: «نه، خودت برادر و بين همسايگانت و بين يتيمان و درماندگان و برادران مسلمانت تقسيم کن. وقتي‏ قائم ما قيام کند، اين طور خواهد بود که به طور مساوي تقسيم شده و بين بندگان نيکوکار و بدکار خدا، به عدالت رفتار مي شود؛ هر کس از آن حضرت اطاعت کند از خدا اطاعت کرده و هر کس از آن حضرت سر پيچد، نافرماني خدا را انجام داده است، همانا، آن حضرت، مهدي ناميده شده است، زيرا به امري پنهان از مردم راهنما مي شود، تورات و ديگر کتب آسماني را از غاري در انطاکيه بيرون مي آورد، آن گاه در ميان اهل تورات، به تورات، در ميان اهل انجيل به انجيل، در ميان اهل زبور به زبور و در ميان اهل قرآن، به قرآن حکم مي کند.» تا آنجا که فرمود: «و رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: او مردي از نسل من است، نام او نام من است، خداوند مرا با وجود او حفظ مي کند، به سنت من رفتار مي نمايد، زمين را پس از آنکه از ستم و نادرستي پر شد از داد و روشني سرشار مي‏نمايد.» [1] .

2- ابو بصير مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم: «در دوره‏ي آن حضرت (مهدي) با اهل ذمه چگونه رفتار مي شود؟» فرمود: «با آنها از سر آشتي و مسالمت، رفتار مي شود همان طور که پيامبر با آنان از سر مسالمت رفتار کرد.» عرض کردم: «کسي که با شما دشمني ورزد چطور؟» فرمود: «نه اي ابا محمد! کسي که با ما مخالفت کند، در دولت ما بهره اي ندارد، خداوند، در زمان قيام قائم، خون آنها را بر ما حلال کرده است، امروز که ريختن خونشان بر ما و شما حرام است نبايد موجب فريفته شدن کسي گردد، وقتي قائم ما قيام کند انتقام خدا و پيامبر و همه‏ي ما را خواهد گرفت.» [2] .

3- سلام بن مستنير مي گويد: شنيدم امام باقر عليه السلام فرمود: «وقتي قائم قيام کند، ايمان را بر همه دشمنان عرضه مي کند، هر کس پذيرفت و در آن داخل شد، در امان است، و گرنه يا گردن زده مي شود يا آن طور که امروز، اهل ذمه جزيه مي دهند، جزيه پرداخت مي کند، او عليه السلام - کمر خويش محکم مي بندد- وبا عزمي جزم - آنان را از شهر و ديار خود بيرون مي راند.

4- در حديث مکحول از اميرالمؤمنين عليه السلام درباره‏ي فضايل حضرت مهدي عليه السلام نقل شده است که فرمود: «و اما پنجاه وسوم اينکه، خداوند، دنيا را به آخر نخواهد برد تا اينکه قائم ما قيام کند، دشمنان ما را مي کشد، و جزيمه نمي‏پذيرد، صليب و بت را درهم مي‏شکند، آتش جنگ فروکش مي‏کند و بين مردم به عدالت رفتار مي نمايد.» [3] .

5- ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «هيچ مکاني از مکانهايي که در آن غير خدا پرستيده شده است باقي نمي ماند مگر اينکه خدا در آن پرستيده مي شود و برخلاف ميل مشرکان، دين تماما، دين خدا مي شود.» [4] .

6- حسين بن خالد از امام رضا عليه السلام نقل مي کند: «...چهارمين فرزند از نسل من، پسر سرور کنيزان عالم است، خداوند به واسطه‏ي او زمين را از بيداد پاک کرده و از هر ستمي پاکيزه مي کند، اوست پاکيزه مي کند، اوست که مردم در ولادتش ترديد مي نمايند و او قبل از خروجش، غايب است.» [5] .

7- عبدالعظيم حسني از امام جواد عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم، آن امامي است که خداوند به وسيله ي او زمين را از کفر و انکار حق پاک مي کند و آن را از عدل و داد سرشار مي نمايد، او همان کسي است که ولادتش از مردم پنهان و جسمش از ديده‏ي آنها غايب است.» [6] .

8- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام درباره‏ي آيه‏ي: (هو الذي أرسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون) [7]  فرمود: «به خدا قسم، حقيقت و باطن آيه تاکنون نازل نشده و نازل نخواهد شد تا اينکه امام قائم خروج کند، و آن گاه که امام قائم عليه السلام خروج کند هيچ شخص کافر به خداي بزرگ يا منکر امام، باقي نمي ماند مگر اينکه از خروج امام عليه السلام ناراحت است و کار به جايي مي رسد که اگر کافري در دل سنگ بزرگي پنهان شده باشد آن سنگ، خطاب به ياران امام عليه السلام صدا مي زند: «اي مؤمن، در دل من شخص کافري پنهان شده است، مرا بشکن و او را بکش.» [8] .

9- امام حسن عليه السلام فرمود:اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «در آخر الزمان و دوران سختي و شدت روزگار و ناداني مردم، خداوند مردي را بر مي انگيزد و او را به وسيله فرشتگان ياري مي کند و يارانش را حفظ مي‏نمايد و با آيات الهي مدد مي کند و بر مردم زمين مسلط مي سازد تا اينکه به ميل خودشانه يا با ناخوشي به دين خدا سر تسليم فرود مي آورند، او زمين را از دادگري و روشني و عقل و منطق و دلايل واضح و روشنگر، پر مي کند و سرتاسر زمين تسليم او مي شوند به طوري که هر کافري ايمان مي آورد و هر بدکاري نيکوکار مي شود و در تحت حکومت او درندگان در صلح و مسالمت زندگي مي کنند.» [9] .

10- طبرسي در مجمع البيان در تفسير آيه‏ي (ليظهره علي الدين کله) مي نويسد: زراره و ديگران از امام صادق عليه السلام نقل کرده‏اند که فرمود: حقيقت و باطن اين آيه هنوز نيامده است، وقتي قائم ما قيام کند هر کس او را درک کند حقيقت اين آيه را مي بيند، و تا هر جا که شب و تاريکي سايه مي اندازد دين محمد گسترش مي يابد به طوري که ديگر شريک بر روي زمين باقي نمي ماند. [10] .

11- رفاعه بن موسي مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که درباره‏ي آيه‏ي: (وله أسلم من في السموات و الأرض طوعا و کرها) [11]  فرمود: «وقتي قائم قيام کند هيچ زميني نيست مگر اينکه در آن نداي، شهادت به يگانگي خداوند و رسالت حضرت محمد بلند است.» [12] .

12- از ابن بکير نقل شده است که گفت از امام کاظم عليه السلام درباره‏ي آيه‏ي (وله أسلم من في السموات و الأرض طوعا و کرها و اليه ترجعون) [13]  سوال کردم، امام عليه السلام فرمود: «اين آيه درباره‏ي قائم عليه السلام نازل شده است که يهود و نصاري و ستاره پرستان و بي دينان و مرتدان و کافران شرق و غرب عالم را از پناهگاههايشان بيرون مي کشد و اسلام را به آنها عرضه مي کند، آن گاه هر کس به ميل خود اسلام آورد او را به نماز و پرداخت زکات و انجام آنچه بر يک مسلمان واجب است امر مي کند و اگر اسلام نياورد گردنش را مي زند تا در شرق و غرب عالم جز موحد خداپرست کسي باقي نماند...» [14] .

13- امام رضا عليه السلام از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي فرمايد: رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در حالي که از سوالي که در شب معراج از خداوند تبارک و تعالي در مورد حق جانشينانش پرسيده بود ياد مي کرد فرمود: خداي تعالي فرمود: به عزت و جلالم سوگند که به دست آنان دين خود را بر همه پيروز نمايم و کلمه ام را به دست آنان برکشم و به دست آخرين آنها، زمين را از دشمنانم پاک کنم و او را بر شرق و غرب زمين مسلط نمايم و باد را تحت اراده‏ي او قرار دهم و ابرهاي قدرتمند را مقهور وي نمايم، و قدرت او را در بکارگيري اسباب امور بالا برم و او را با لشگريانم ياري دهم و با فرشتگانم کمک کنم تا دعوت به من بالا گيرد و مردم بر وحدانيت من گرد آيند، آن گاه حکومت او را دوام بخشم و چرخ ايام را تا روز قيامت در دست اوليائم‏ دست به دست بگردانم.» [15] .

14- مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام پرسيد: «...مولاي من! اينکه خداوند مي فرمايد: (ليظهره علي اليدن کله) [16]  مگر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بر اديان پيروز نشد؟» امام عليه السلام فرمود: اي مفضل! اگر پيامبربر اديان پيروز شده بود، از آتش پرستان، يهوديان، ستاره پرستان، مسيحيان، و از تفرقه و دوگانگي و شک و پرستندگان بتهاي سنگي و چوبي و بتهاي ديگر و پرستندگان لات و عزي و خورشيد و ماه و ستارگان و آتش و سنگ، اثري نبود، اينکه خداوند فرموده است: (ليظهره علي الدين کله) مربوط به روز ظهور و حضرت مهدي و رجعت است و همچنين است اينکه مي فرمايد: (و قاتلوهم حتي لا تکون فتنه و يکون الدين کله لله) [17]  مربوط به چنين روزي است.» [18] .

15- امام باقر عليه السلام در روايتي طولاني از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي فرمايد که در روز عيد غدير فرمود: «مردم! من پيامبرم و علي جانشين من است، آخرين امام ما مهدي قائم است؛ بدانيد که او بر اديان غلبه مي کند، از ستمکاران انتقام مي کشد، دژهاي کفر و شرک را فتح کرده و نابود مي سازد... [19] .

16- وهب بن جميع مي گويد درباره‏ي آيه‏ي: (انک من النظرين الي يوم الوقت المعلوم) [20]  از امام صادق عليه السلام سوال کردم و گفتم: «فدايت شوم! اين وقت معلوم چه روزي است؟» امام عليه السلام فرمود: «اي وهب آيا فکر مي کني که آن روز، مقصود روز قيامت است؟، - خداوند به او- ابليس- تا روزي که قائم ما قيام کند مهلت داده است، وقتي خداوند، قائم ما را بر انگيزد، او در مسجد کوفه است که‏ ابليس مي آيد و در برابرش زانو مي زند و مي گويد: «اي واي از امروز»، آن گاه قائم عليه السلام موي پيشاني اش را مي گيرد و گردن مي زند، و آن روز، روز وقت معلوم است.» [21] .

17- جابر در مورد آيه‏ي (والليل اذا يغشي) [22]  از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «حکومت ابليس تا روز قيامت است و آن روز، روز قيام قائم است و (والنهار اذا تجلي) [23]  همان قيام قائم است...» [24] .

 

گفتار ما

اختلافي که در بيان روايات وجود دارد باعث شده است که بين دانشمندان بزرگ، در اين مورد که آيا در عصر امام عليه السلام، شرک و کفر و گناه و تمرد باقي مي ماند يا خير، اختلاف پيدا شود.

ضمن اينکه بايد اعتراف کرد که فقط خداوند به حقيقت امور آگاه است، راه جمع بين روايات و استفاده از همه آنها را اين مي دانيم که گفته شود: مقصود از قيامت در دو آيه اي که در اول فصل از سوره‏ي مائده نقل شد ايام ظهور حضرت مهدي عليه السلام است، چنانکه در دو روايت آخر، عبارت «الوقت المعلوم» و «يوم القيامه» به زمان ظهور حضرت حجت عليه السلام تفسير شده است. و مقصود سه روايت اول که بر باقي بودن کفر و بدکاري و تمرد دلالت مي کند، بيان نحوه‏ي رفتار حجت عليه السلام در آغاز کار است، چنانکه حديث دوم از فصل هفدهم همين باب چنين مي گويد، و آنچه به وضوح دلالت بر باقي نبودن کفر و انکار و تمرد مي‏کند مربوط به دوره‏ي تحکيم و تثبيت حاکميت حضرت حجت عليه السلام است.

آنچه در تعدادي از روايات غيبت آمده که: «زمين را همان گونه که از ستم و بيداد پر شده است از عدل و داد سرشار مي نمايد» شاهد و دليل خوبي بر اين است که کفر و شرک و تمرد باقي نمي ماند، زيرا ظلم و جور از آثار و نتايج کفر و شرک و تمرد است و عدل و داد از آثار و نتايج توحيد و ايمان است و نبودن ظلم و ستم نتيجه باقي نبودن کفر و شرک و عصيان است. و اگر کسي با دقت و تامل در روايات مربوط به اين موضوع دقت کند به اين نوع جمع بين روايات خواهد رسيد.

از سوي ديگر رواياتي که دلالت مي کند که در زمان رجعت بين امامان معصوم عليهم السلام و مؤمنان رجعت کننده، با کفار رجعت کننده و شيطان و فرزندانش جنگ واقع مي شود با رواياتي که مي گويد که شيطان به دست امام قائم عليه السلام کشته مي‏شود منافاتي ندارد زيرا با توجه به احاديث رجعت که بيانگر رجعت مؤمنان ناب و کافران محض است، شيطان و پيروانش نيز رجعت خواهد کرد و با اينکه يک بار به دست امام قائم عليه السلام کشته شده است بار ديگر به دست پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم کشته خواهد شد. [25] .

روايتهاي عبدالکريم بن عمرو خثعمي و سلمان که در فصل هشتم از باب چهارم خواهد آمد نيز بر رجعت شيطان و پيروانش دلالت مي کنند.

 

 

 

 

پي نوشته ها :

[1] مائده: 14- از آنان که گفتند معتقد به آئين عيسي هستيم، پيمان گرفتيم، آنها بهره‏ي بزرگي از آنچه به ايشان يادآوري شده بود از دست دادند و ما آتش دشمني و کينه را تا قيامت در ميان ايشان درانداختيم و بزودي خداوند، ايشان را به آنچه انجام مي داده‏اند آگاه خواهد ساخت.

[2] مائده: 64- يهود گفتند: دست خدا بسته است، دست خودشان بسته و به کيفر آنچه گفتند، لعنت و دور باش از رحمت پروردگار بر آنان باد... و دشمني و کينه را تا قيامت، در ميان ايشان درانداختيم!.

[1] بحارالانوار، ج 51، ص 29، روايت 2.

[2] بحارالانوار، ج 52، ص 376، روايت 177.

[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 496، روايت 260.

[4] اثبات الهداة، ج 3، ص 473، روايت 152.

[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 477، روايت 172.

[6] اثبات الهداة، ج 3، ص 478، روايت 175.

[7] توبه:33 و صف: 9- او خدايي است که پيامبرش را براي هدايت مردم به دين حق بر مي‏انگيزد تا بر تمام اديان پيروز شود، هر چند مشرکان آن را ناخوش دارند.

[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 492، روايت 239.

[9] اثبات الهداة، ج 3، ص 524، روايت 414.

[10] اثبات الهداة، ج 3، ص 524، روايت 416.

[11] آل عمران:83- آنچه در آسمانها و زمين است خواه ناخواه تسليم اوست.

[12] اثبات الهداة، ج 3، ص 549، روايت 551.

[13] آل عمران: 83 - آخر آيه به اين صورت است: (اليه يرجعون).

[14] اثبات الهداة، ج 3، ص 549، روايت 552.

[15] بحارالانوار، ج 26، ص 337، روايت 1.

[16] توبه:33- تا اينکه او را بر همه اديان پيروز کند.

[17] انفال: 39- آنها را بکشيد تا اينکه فتنه و آشوبي در زمين باقي نماند و دين خدا تماما غالب شود.

[18] بحارالانوار، ج 53، ص 33، روايت 1.

[19] اثبات الهداة، ج 3، ص 558، روايت 613.

[20] حجر: 37 و 38، ص 79 و 80- هر دو آيه به اين صورت است: (فانک من المنظرين).

[21] اثبات الهداة، ج 3، ص 551، روايت 567.

[22] ليل: 1 و 2 - سوگند به شب، آنگاه که تاريکي فراگير مي شود و سوگند به روز هنگامي که درخشش پيدا مي کند.

[23] ليل: 1 و 2 - سوگند به شب، آنگاه که تاريکي فراگير مي شود و سوگند به روز هنگامي که درخشش پيدا مي کند.

[24] اثبات الهداة، ج 3، ص 566، روايت 662.

[25] بحارالانوار، ج 53، ص 42، ذيل روايت 12.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،وضع کفر و شرک و شیطان پس از قیام امام زمان،شیطان پس از قیام امام زمان،شیطان پس از ظهور،کفر و شرک و شیطان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 16 آبان 1394
سلاح و ادوات جنگي حضرت مهدي

سلاح و ادوات جنگي حضرت مهدي

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات

1- حارث اعور همداني مي گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «پدرم فداي پسر بهترين کنيزان باد- يعني قائم از نسل آن حضرت - ذلت را به آنها (دشمنان اهل بيت)مي چشاند و جام خفت را به آنها مي نوشاند و جز شمشير چيزي نصيبشان نمي کند.» تا اينکه فرمود: «از آنها دست بردار نيست تا اينکه خدا راضي شود.» [1] .

2- ابو بصير از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «...کار او جز با شمشير نيست، هيچکس را به توبه دعوت نمي کند و در راه خدا و دين او از سرزنش هيچکس پروايي ندارد.» [2] .

3- بشير نبال از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «واي بر اين مرجئه!، فردا که قائم ما قيام کند، اينها به چه کسي پناه خواهند برد؟» تا اينکه فرمود: «به خدايي که جانم در دست اوست، مثل قصابي که سر گوسفندش را مي برد، آنها را سر خواهد بريد» و به حلقش اشاره فرمود، يعني اين طور ذبحشان مي کند.» [3] .

4- امام صادق عليه السلام فرمود: «...ما بر شيوه‏ي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هستيم تا اينکه خداوند تعالي اجازه دهد که دينش بر همه غالب شود، آن گاه ما مردم را به دين فرا مي خوانيم و همان گونه که در آغاز پيامبر بر روي آنها شمشير کشيد ما هم براي بازگشت به دين، آنها را با شمشير مي کشيم.» [4] .

5- در نوشته اي به خط امام حسن عسکري عليه السلام آمده است: «... حجت خدا بر مردم، با شمشير برهنه ظهور خواهد کرد تا حق را غلبه بخشد...» [5] .

6- در نوشته ديگري به خط امام عسکري عليه السلام: «...بزودي شمشير و قلم در بين ما حاکم مي شود.» [6] .

گفتار ما

در روايت دوم از فصل ششم اين باب آمده بود که قائم به سنت محمد با شمشير خروج مي کند، و در روايت سوم ذکر شد که شباهت قائم به جدش از نظر خروج با شمشير و کشتن دشمنان خدا و رسول، و نيز ستمکاران و سرکشان و ياري شدن آن حضرت به وسيله‏ي شمشير و رعب در دل دشمن است، و در فصل نهم از قول امام صادق ذکر شد که قائم دوازده هزار زره و شمشير از دشت کوفه خارج مي نمايد و در فصل دوازدهم آمد که با قريش جز با شمشير رفتار نمي کند.

از ظاهر اين روايات بر مي آيد که خداوند اراده کرده است که همان گونه که پيامبران پيشين و پيامبر خود ما - صلي الله عليهم اجمعين - را ياري کرده، حضرت حجت را نيز به همان شيوه، ياري کند و بر دشمن پيروز نمايد، از اين روست که هر چه پيش آنها بوده است در خدمت حضرت حجت، وجود دارد و آن حضرت هم به همان نحو که پيامبران، از آن وسايل استفاده کرده اند، ازآنها بهره مي برد و بنابراين چاره‏اي نيست جز اينکه بگوييم: آلات و ابزارهاي معمول‏ و رايج در زمان ما و يا آنچه از وسايل جنگي و ارتباطي پيشرفته که انسان، در آينده، خواهد ساخت، در زمان ظهور امام عليه السلام، بدون استفاده خواهد ماند و از رونق خواهد افتاد، حال ممکن است اين مساله به خاطر علتهاي معنوي باشد يا علتهاي ظاهري و مادي که باعث خواهد شد آنها از کار بيفتند. در هر حال فقط خداوند به حقيقت اوضاع آگاه است و بس.

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات الهداة، ج 3، ص 539، روايت 497.

[2] اثبات الهداة، ج 3، ص 540، روايت 502؛ و ص 543، روايت 524.

[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 540، روايت 502؛ و ص 543، روايت 524.

[4] بحارالانوار، ج 26، ص 254، روايت 29.

[5] بحارالانوار، ج 26، ص 264، روايت 49.

[6] بحارالانوار، ج 26، ص 264، روايت 50.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , پرسش و پاسخ , رجعت , ظهور , محل ظهور , سلاح و ادوات جنگی امام زمان , سلاح و ادوات امام زمان , سلاح امام زمان , سلاج و ادوات , ابزار جنگی امام زمان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 15 آبان 1394
قبيله ها و کافراني که به دست آن حضرت کشته مي شوند و نحوه‏ ي رفتار امام با آنان

http://www.yourcloob.com/file/pic/photo/2014/07/0dfad5ae0b4d9fab4cc909ba9fb3027b_1024.jpg

قبيله ها و کافراني که به دست آن حضرت کشته مي شوند و نحوه‏ ي رفتار امام با آنان

 

» روايات‏

» گفتار ما

 

روايات‏

1- عبدالله بن شريک مي گويد: امام حسين عليه السلام بر گروهي از بني اميه که در مسجد پيامبر نشسته بودند گذشت و فرمود: «به خدا قسم!، دنيا تمام نمي شود تا اينکه خداوند از نسل من مردي را بر انگيزد که هزار تا هزار تا از اينان بکشد.» عرض کردم: «اينها فرزندان فلاني هستند و تعدادشان به اين حد نمي رسد.»فرمود: «اي واي بر تو، در آن زمان از نسل هر مردي فلان و فلان تعداد آدم متولد شده است به طوري که‏ غلامانشان هم از بين خودشان هستند.» [1] .

2- عبدالله بن مغيره مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتي قائم آل محمد قيام کند، پانصد نفر از قريش را گردن مي زند، بعد از آن پانصد نفر ديگر و تا شش بار اين کار را تکرار مي کند.» عرض کردم: «آيا تعداد اينها به آن حد مي رسد؟»فرمود: «آري، از خودشان و غلامانشان.» [2] .

3- ابي الجارود از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند به سمت کوفه مي رود و چند هزار نفر از آنها را که تبريه ناميده مي شوند بيرون مي آورد» تا اينکه فرمود: «اول تا آخر را به دم شمشير مي سپارد، سپس وارد کوفه مي شود و هر منافق شکاکي را مي کشد و کاخهايشان را ويران مي کند و آن قدر از آنها مي کشد که خدا راضي مي شود.» [3] .

4- از امام صادق در مورد آيه‏ي (و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل) [4]  نقل شده است که فرمود: آن قائم آل محمد است که خروج مي کند و به خونخواهي حسين، دشمنان را مي کشد، و اگر تمام اهل زمين را بکشد، اسراف نکرده است و در مورد: «فلا يسرف في القتل» فرمود: «کاري نمي کند که اسراف باشد» آري، امام صادق عليه السلام فرمود: به خدا قسم، فرزندان قاتلان حسين را به خاطر عمل پدرانشان مي کشد.» [5] .

5- ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «...شمشير برهنه را هشت ماه به دوش مي کشد، از بني شيبه شروع مي کند، دستهايشان را قطع مي کند و به کعبه‏ مي آويزد و منادي آن حضرت ندا مي کند که: «اينان دزدان خدا هستند.» سپس به قريش مي پردازد، بين او و آنها جز شمشير چيزي حکومت نمي کند، و قائم خروج نمي کند مگر اينکه دو نوشته - کتاب - خوانده شود: نوشته اي در بصره و نوشته اي در کوفه در بيزاري از علي عليه السلام.» [6] .

6- مفضل بن عمر مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «وقتي قائم ما قيام کند از کساني که شيعيان را تکذيب مي کنند و دروغگو مي پندارند شروع مي کند و آنها را مي کشد.» [7] .

7- ابو بصير از امام صادق عليه السلام در مورد آيه: (فاصبر علي ما يقولون) [8]  نقل مي کند که فرمود يعني اي محمد، تو را تکذيب مي کنند و در برابر تکذيبشان صبر پيشه کن، من به وسيله‏ي مردي از نسل تو از آنها انتقام مي کشم، او قائم من است که بر خون ستمکاران مسلطش کرده‏ام.» [9] .

8- ابو حمزه ثمالي از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در حديثي به علي عليه السلام فرمود: «بدان که پسرم از کساني که به تو و شيعيانت ستم کرده اند انتقام مي گيرد و خداوند در آخرت آنها را عذاب مي نمايد...» [10] .

9- جابر بن عبدالله انصاري از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي کند: «... سپس عيسي مي ميرد مهدي منتظر آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم باقي مي ماند، در دنيا به راه مي افتد، شمشيرش را بر دوش مي کشد و يهود و نصاري و اهل بدعت را مي کشد.» [11] .

 

گفتار ما

در فصل دهم نيز رواياتي در همين زمينه ذکر شد و در فصلهاي آينده نيز نظير همين روايات خواهد آمد.

با توجه به اين روايات، معلوم مي شود که براي تعجب و بعيد دانستن اين مطلب که در حديث ششم از فصل دوازدهم مي فرمايد وقتي قائم قيام کند از هر هزار نفر، نهصد و نود و نه نفر را مي کشد، جايي باقي نمي ماند.

 

پي نوشته ها :

[1] اثبات الهداة، ج 3، ص 505، روايت 309.

[2] اثبات الهداة، ج 3، ص 527، روايت 433.

[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 528، روايت 437.

[4] اسراء: 33- هر که مظلوم کشته شده است براي وليش سلطنت و قدرتي قرار داديم که در کشتار، اسراف نکند.

[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 530، روايت 454- براي فهم بهتر حديث و رفع شبهات احتمالي، به حديث دوازدهم از فصل هفدهم همين باب مراجعه شود.مترجم.

[6] اثبات الهداة، ص 545، روايت 533.

[7] اثبات الهداة، ج 3، ص 561، روايت 630.

[8] طه: 130 و ق: 39- بر آنچه مي گويند[و بر تلخي و سختي و ناحق بودنش]صبر کن.

[9] اثبات الهداة، ج 3، ص 564، روايت 648.

[10] اثبات الهداة، ج 3، ص 569، روايت 679.

[11] اثبات الهداة، ج 3، ص 587، روايت 804.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، پرسش و پاسخ, رجعت, ظهور،محل ظهور،قبیله ها و کافرانی که به دست امام زمان هلاک میشوند،نحوه ی رفتار امام زمان با دشمنان،قبیله ها و کافران،امام زمان و کافران، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 14 آبان 1394