باب الله
 

11948

(بسم الله الرحمن الرحیم)

  یکی دیگر از القاب حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) «باب الله» است.
از دیرباز برای هر شهر و دیاری حصار و دروازه‌ای بنا نهاده می‌شده تا اهالی آن از هجوم و یورش بیگانگان و نامحرمان در آسایش و آرامش به سر برند و برای هر منزل و سرایی دیوار و دری می‌افراشتند، تا هر آشنا و ناآشنایی از آن در، وارد و خارج شود و گذر زمان از این قانون و اساس چیزی نکاست؛ بلکه روز به روز پیچیده‌تر شد تا به شکلی جدید درآمد و گویا این قانون از ضروریات خلقت است که انسان ناگزیر است از آن پیروی کند تا آن جا که ایزد یکتا برای بهشت و جهنم هم حصار و دری قرار داده و این قانون در میان حیوانات نیز حکم فرماست، بلکه برای هر چیزی حصار و دری است تا از درب و راه آن، رفت و آمد شود.
امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه‌ی شریف (وَأْتُوا الْبُیوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا) (۱) فرمود:
مقصود آیه این است که [خدای سبحان فرمان می‌دهد که] در هر کاری باید از راه [و دروازه] آن وارد شوید. (۲)
خدای بی نیاز و بخشنده احسان و نعمت‌های بی پایان، دانش و حکمت‌های والا و نجات بخش خویش را در قرآن کریم و سینه‌ی نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به ودیعت سپرد؛ بدین جهت، آن‌ها بسان شهری بزرگ، فراتر از عقل و اندیشه‌ی انسان، می‌مانند که از گنج‌ها و اسرار، آکنده‌اند و هر سوی آن دو شهر بی پایان و پاینده را حصاری بلند و پولادی بنیان نمود و نگاهبانی برایشان گماشت تا از آلوده گشتن و چپاول بدخواهان، بداندیشان و دنیاپرستان سالم و پاک بماند، زیرا این میراث الهی باید سالم و بدون هیچ کاستی و آلودگی به آیندگان انتقال یابد. (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) (۳) ایزد متعال امامان معصوم (علیهم السلام) را راه و دروازه‌ی ورود به معارف و حکمت‌های بلند خود قرار داده.
خاندان نبوت، آن درب‌های دانش و معارف الهی هستند که خدا به روی بندگان خود گشوده و هر که بخواهد بر خدای متعال وارد گردد و به توحید و یکتاپرستی چنگ اندازد و در دریای نور و دانایی شنا کند و بهره مند گردد، باید آن معارف را تنها از اهل بیت (علیهم السلام) بگیرد، چون آنان «باب الله» اند و معارف حیات بخش الهی پیش آن‌ها سپرده شده است.
امام باقر (علیه السلام) در تأویل و تفسیر آیه‌ی شریف (وَأْتُوا الْبُیوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا) فرمود:
آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) درب‌های معرفت و شناخت خداوند هستند. (۴)
اسود بن سعید:
خدمت امام باقر (علیه السلام) شرف یاب گشتم. حضرت بدون پیشینه لب به سخن گشود و فرمود: ما حجت خدا و باب الله [= درب‌های شناخت و هدایت به سوی خداوند] هستیم. (۵)
اصبغ بن نباته:
ابن کواء از امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) در مورد تفسیر آیه‌ی شریف (وَلَیسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُیوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا) (۶) سؤال نمود. حضرت پاسخ فرمود: هر کس با ما بیعت و به ولایت ما اعتراف کند، از درب وارد شده و هر کس با ما مخالفت ورزد و دیگری را بر ما پیش و برتری دارد، او از پشت سرای و پنجره‌ی آن داخل گشته است. (۷)
امام صادق (علیه السلام)‌:
اهل بیت (علیه السلام) ابواب الله‌اند و اگر آن‌ها نبودند، خدا هرگز شناخته نمی‌شد. (۸).
آن که از گردن نهادن به ولایت امیرالمؤمنین، علی و فرزندان معصومش (علیهم السلام) سر باز زند و بر این پندار است که بر خدا وارد گشته و یگانه پرست است و حکیم، او دزدانه وارد شده است و به خطا و بی راهه راه پیموده و از کفر و شرک سر درآورده و سرانجامی جز هلاکت و ناکامی نخواهد داشت.
حضرت مهدی (علیه السلام) زاده‌ی زهرا (علیها السلام) است. خدای متعال دانش و معارف خویش را در سینه‌ی او نهفته و در عصر امامت و پیشوایی او هر کس بخواهد از خود بگذرد و در سرای توحید و یکتاپرستی، بار اندازد و اقامت گزیند و چونان حضرت ابراهیم، موحد عصر خویش گردد، بر اوست که هر چه بیشتر به حضرت حجه بن الحسن (علیه السلام) متوجه باشد و به استان پاکش پیوندی روحانی زند، زیرا مهدی (علیه السلام) باب الله است و از سوی او سیل معارف و حکمت‌های خدا به جانب مردم گشوده و سرازیر می‌شود. به واسطه‌ی آن حضرت، مردم روزی خورند. به یمن و برکت اوست که آسمان، برکات خود را نازل کند و خاک، گوهر هستی خویشتن را بیرون دهد و آشکار کند: «و بکم ینزل الغیث» (۹).
باری! آن که از امام زمان (علیه السلام) غفلت کند و در برابر بزرگی‌اش سر فرو نیاورد و یا به ولایت او اقرار و اعتراف ننماید و در این اندیشه است که سالک راه خداست و به خدای یگانه اعتراف کرده، سخت در اشتباه است و جاهلانه رفتار نموده و سر از جاده‌ی کفر و بی خبری درآورده، همان گونه که در زیارات حضرتش می‌خوانیم:
السلام علیک یا باب الله الذی لا یؤتی الا منه؛
درود بر تو ای درب ورود بر خداوندگار که به جز آن در، نتوان به خدا وارد شد. (۱۰)
جای بس تعجب است که انسان برای هر جا و هر کاری به جست و جوی در و راهی برای آن برآید، چه طور برای رسیدن به سرای توحید و یکتاپرستی و بهره گرفتن از معارف باری تعالی از درب و راهش غفلت می‌کند و آیا این، نافرمانی حق تعالی و کفر پیشگی نیست؟

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی *** این ره که تو می‌روی به ترکستان است



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی،باب الله،الله،بابا،الله باب، ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 12 مرداد 1395
نه به محصولات پرخطر تراریخته(دستکاری شده ژنتیکی)
 

352863_346


از سوئیس تا سرزمین‌های اشغالی

نه به محصولات تراریخته

 

در حالی که ناظرین سلامتی و زیست‌محیطی کشور به علت ضعف علمی، تجهیزات آزمایشگاهی و تفکر سودجویانه، نظارت لازم بر سلامت محصولات وارداتی یا کشت محصولات دستکاری‌شده ژنتیکی (تراریخته) ندارند، سوئیس مصرف این محصولات را برای سومین بار ۵ سال دیگر ممنوع کرد.
مواد غذایی تراریخته یا دست‌کاری ژنتیکی شده به محصولاتی گفته می‌شود که از انتقال یک یا چند ژن بین دو نوع موجود زنده مختلف به وجود آید. این درحالی‌که است که آکادمی پزشکی زیست‌محیطی آمریکا (AAEM) به پزشکان هشدار داده است، برای تمام بیماران خود رژیم‌های غذایی فاقد مواد دستکاری شده ژنتیکی تجویز کنند.
چرا خطر کنیم؟!
این آکادمی با استناد به مطالعات صورت گرفته بر حیوانات، تأثیرات مصرف محصولات تراریخته یا GMO را شامل ارگان‌های داخلی صدمه‌دیده، اختلالات دستگاه گوارش و دستگاه ایمنی بدن، افزایش سرعت پیر شدن و ناباروری عنوان کرده است که براساس مطالعات ۲۰ ساله پزشکان کالج سلطنتی انگلیس، عینا در انسان‌های ساکن در کنار مزارع تولید محصولات تراریخته نیز مشاهده شده است.
همچنین مطالعات انسانی نشان ‌می‌دهد که چگونه اصلاحات ژنتیکی مواد غذایی می‌تواند موادی در درون بدن انسان باقی بگذارد که باعث مشکلات طولانی‌مدت همچون بروز سرطان‌ها و تومورها خواهد شد.
از سوئیس تا اسرائیل!
کشت و مصرف عمومی محصولات دستکاری‌شده ژنتیکی (تراریخته) در اغلب کشورهای اروپایی به جز مزارع خاص و قرنطینه تحقیقاتی ممنوع است و با انواع قوانین سفت و سخت با واردات این محصولات برخورد می‌شود. به این ترتیب که واردات و مصرف این محصولات پرخطر – حتی با حد تراریختگی زیر یک درصد – نیز تنها با برچسب‌گذاری و قوانین احتیاط‌آمیز مجاز است؛ همچنین کشت، واردات و مصرف محصولات با تراریختگی بالای یک درصد اساساً ممنوع است. احتیاط در مصرف این محصولات در روسیه تا آنجاست که تنها ۰/۰۲ درصد (دو در ده‌هزار) از سبد غذایی مردم این کشور را تشکیل می‌دهد و در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، صهیونیست‌ها حتی اجازه کشت محصولات تراریخته در مزارع تحقیقاتی را به علت مخاطرات زیست محیطی ماندگار صادر نمی‌کنند!
طی هفته گذشته سوئیس اعلام کرد به ‌دلیل عدم اطمینان از سلامت این محصولات، قوانین سختگیرانه خود را برای سومین بار، پنج سال دیگر تا سال ۲۰۲۱  اجرا می‌کند، برای این منظور شورای فدرال سوئیس در بیانیه خود اعلام کرد: «تصمیم گرفته شد منع کاشت محصولات دستکاری شده ژنتیک را تا سال ۲۰۲۱ تحت قانون تکنولوژی ژنتیک ادامه دهیم… شورای فدرال سوئیس خواستار حفظ ذخایر و محصولات بومی کشاورزی در سوئیس، و همچنین حق انتخاب محصولات توسط مصرف‌کننده است.»
شورای فدرال سوئیس در این بیانیه می‌افزاید: «… (۵ سال آینده) فرصتی برای بحث و تبادل نظر عمیق و کامل بر استفاده از محصولات دستکاری‌شده ژنتیک (تراریخته) در آینده کشاورزی سوئیس خواهد بود … بحث‌ها و تبادل نظرها نباید صرفاً بر جنبه ایمنی زیستی متمرکز باشد؛ بلکه باید جنبه‌های اقتصادی و کشاورزی این موضوع نیز مورد بررسی قرار گیرد.»
در حال حاضر مجوز کاشت محصولات دستکاری‌شده ژنتیک (تراریخته) در کشور سوئیس فقط شامل حوزه تحقیقاتی است. همچنین منع کاشت محصولات دستکاری‌شده ژنتیک در این کشور تاکنون دو بار (۵ سال در هر دوره) تمدید شده و این سومین بار است که تصمیم شورای فدرال تا ۵ سال دیگر تمدید می‌شود.

بازی با آینده ملت

به گزارش عیارآنلاین، علی‌رغم اقدامات احتیاط آمیز کشورهای پیشرفته در مصرف عمومی محصولات تراریخته، در هیچ ‌یک از گمرک‌ها و مبادی ورود کالا در ایران، آزمایشگاهی مختص تشخیص میزان تراریختگی و ارزیابی خطر محصولات غذایی وارداتی از حیث تراریختگی وجود ندارد و صرفا اعلام کشور صادر‌کننده محصولات مبنای تصمیم‌سازی است!
این در حالی است که مطالعات نشان می‌دهد بسیاری از محصولات از جمله بیش از ۹۰ درصد از روغن خوراکی، بخش قابل توجهی از برنج و ذرت موجود در بازار ایران، دستکاری‌شده ژنتیکی هستند. همچنین آزادسازی کشت، واردات و صادرات و مصرف عمومی این محصولات در لایحه برنامه پنج‌ساله ششم توسعه مورد تأکید و اهتمام دولت قرار گرفته است!
منافع باند واردات GMO
بر اساس اسناد منتشر شده در روزنامه رسمی برخی از مسئولان دولتی و آقازاده‌ها از واردات محصولات تراریخته به کشور سود سرشاری بدست می‌آورند و علت تبلیغات وسیع دولت بر ضد دانشمندان و متخصصین مخالف با عرضه بی‌قانون و گسترده این محصولات پرخطر در کشور برآمده از «منافع شخصی و باندی» است.
چه باید کرد؟
در یک جامعه بی‌قانون، هیچ مسیری برای انتخاب «سبک زندگی سالم» برخلاف کشورهای پیشرفته وجود ندارد. حقیقت این است که دولت در حالی در واردات و توزیع بدون «برچسب هشدار» و آگاهی‌دهنده محصولات تراریخته گردن کشی می‌کند که براساس قانون حق چنین تصمیم‌سازی را ندارد و براساس قوانین ابلاغی رهبر انقلاب، هدف گذاری مسیر توسعه کشاورزی کشور به سمت تولید انبوه و توزیع محصولات «ارگانیک و سالم» است.
البته می‌شود از مصرف همه محصولات وارداتی خودداری کرد اما هیچ مسیری برای اطمینان یافتن از تراریخته بودن یا نبودن پنیر یا نانی که از بازار تهیه می‌کنیم وجود ندارد چرا که ممکن است مثلا آنزیم به کار رفته در تهیه این محصولات داخلی  آلوده به مواد GMO باشد!
وقتی ۹۰ درصد سویا و ذرت وارداتی به کشور «تراریخته» است، تکلیف روغن‌های ایرانی موجود در بازار چیست؟ وقتی وزیر بهداشت رسما اعلام می‌کند آزمایشگاه‌های سازمان غذا و دارو مجهز به سیستم‌های به روز تشخیص محصولات تراریخته نیست، چه باید کرد؟ وقتی تولید تراریخته در داخل کشور گسترش یابد، از ترس سرطان و ناباروری به کجا پناهنده شویم؟!
یادآوری حقوق شهروندی
همه شهروندان در ملزم ساختن دولت به رعایت قانون و تصویب قوانین مبتنی بر حق انتخاب سبک زندگی طبیعی و سالم مسئول هستند. ایرانیان از دولت می‌خواهند که از تولید و واردات محصولات GMO همچون سایر جوامع توسعه یافته خودداری کنند و با تجهیز آزمایشگاه‌ها از بودجه ملت، مقابل حملات بیوتروریسمی و بروز سرطان‌ها و بدخیمی‌ها و رشد فزاینده ناباروری و نازایی و سقط جنین در کشور را بگیرند. در برابر آینده فرزندان و سلامت نسل ایرانیان جدی باشیم!
کیهان

   محصولات تراریخته


:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی،نه به محصولات پرخطر تراریخته(دستکاری شده ژنتیکی)،محصولات ژنتیکی،محصولات دستکاری شده،محصولات، ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 9 مرداد 1395
موسیقی شیطان پرستی+تصاویر

57787775846172751242

تاکنون موسیقی متال و زیر شاخه‌های این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی نموده است. سبک متال به علت ظرفیت بالا و هم‌خوانی و سنخیت بالایی که با سنت‌ها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقال مفاهیم شیطانی و رضایت بخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد.

 

موسیقی شیطان پرستی

تاکنون موسیقی متال و زیر شاخه‌های این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی نموده است. سبک متال به علت ظرفیت بالا و هم‌خوانی و سنخیت بالایی که با سنت‌ها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقال مفاهیم شیطانی و رضایت بخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد.
موسیقى متال، داراى زیرمجموعه‌هاى زیادى است که برخى از آنان جزء مهم‌ترین گروه‌هاى شیطان‌پرست محسوب مى‌شوند؛ مانند هوى متال، بلک متال و… .

« Black Metal »

از زمانى پدید آمد که نئووایکینگ‌هاى نروژ، در جست‌جوى راه و وسیله‌اى براى نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این‌راه، انسان‌هاى بسیارى را کشتند و کلیساهاى زیادى را آتش زدند و بلک متال را بى‌نهایت نواختند تا شاید خداى تاریکى‌ها باز گردد. موسیقى‌اى که بیانگر دنیاى تاریک، سرد و بى‌روح است و سبکى مملو از خشونت، مرگ و کشتار، به این گروه اختصاص دارد.

« Death Metal »

مرگ، یگانه حقیقتى است که راه فرارى از آن نیست. درباره مفهوم مرگ، شیطان‌پرستان به دو دسته بسیار بزرگ تقسیم مى‌شوند:
دسته اول، کسانى هستند که خودآگاهانه، مرگ و ماندن در جهنم را ترجیح مى‌دهند.
دسته دوم، کسانى هستند که منکر مرگ هستند و بر این گمانند که پرستش شیطان، کفایت مى‌کند تا او آنان را از چنگال مرگ رهایى بخشد و عمرى جاودان، نصیب آنان گرداند.
از این لحاظ، دسته اول خطرناک‌ترند؛ زیرا آگاهانه به جنگى نامقدس در برابر خداوند روى مى‌آورند؛ جنگى که مى‌دانند در آخر به شعله‌هاى آتش ختم مى‌شود.

از نقطه نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاینفک درون مایه‌های ترانه‌های شیطانی است؛ یعنی مضامینی که حول محورهای بی‌پروایی جنسی، القاء ترس در ذهن و جان دیگران و ضدیت با آموزه‌های وحیانی و الاهی می‌چرخد.
پاره‌ای از گروه‌های موسیقی مشهور، با شیطان‌پرستی ارتباطی ناگسستنی دارند؛ به گونه‌ای که بعضی از سران این گروه‌ها به دلایلی، نظیر جنون جنسی، تجاوز به عنف ، کتک کاری و افراط در مشروب‌خواری چند وقتی را پشت میله‌های زندان گذرانده‌اند.

 

 

 

 

 

 

مرلین منسون که نام حقیقی او ، « Brian Hugh Warner » است یک موسیقی‌دان و رهبر گروه « Marilyn Manson » می‌باشد.
وی تاکنون در قالب اشعار شیطانی و خشن و ضد دین در رواج شیطان‌گرایی نقش موثری داشته است. مضامین ضد مسیح و پاره‌کردن انجیل در هنگام اجرای کنسرت و خطابش به جمعیت که با صدای سنگین و خشکیده فریاد می‌زد:‌ « این است خدای شما » در مورد وی مشهور است. اعتقاد به بی‌اعتقادی و اعتقاد به پوچی و دعوت به پوچ‌گرایی پیام کلیپ‌های منسون است.

 

 

ترانه‌های گروه منووار ( که در زمان اصلاحات در ایران ترجمه، چاپ و منتشر شد ) چنان به مضامین خشن پرداخته که ترویج و نشر آلبوم‌های این گروه در بسیاری از کشورها ممنوع گردیده است. درون‌مایه اشعار این گروه، اباحی‌گری، هنجار‌شکنی، قانون‌گریزی، تعرض به سنت‌ها، وهن مذهب و مقدسات است. سوغات این گروه ممنوعه که به صراحت داعیه « شیطان‌پرستی » دارند؛ آثار مخرب روانی و آسیب‌های متعدد اجتماعی برای جوانان بوده است.

بسیاری از ایده‌های صهیونیست‌های مسیحی ( که اعتقاد به قدرت‌ها و نیروهای شگرف شیطان، بخش مشترک این ایده‌ها با شیطان‌پرستان است ) در اشعار سران متال به روشنی به چشم می‌خورد و عقیده در مورد قدرت بی‌نظیر شیطان در آخرالزمان درآن موج می‌زند.
در صحیفه حزقیال نبی در مورد آخرالزمان و آرماگدون [۱] آمده است: « باران‌های سیل آسا و تگرگ‌های سخت آتش تکان‌های سختی در زمین پدید خواهد آورد که کوه‌ها سرنگون خواهند شد و زمین منهدم می‌شود ».
مکان وقوع این جنگ در صحرای « مگید » و در شمال اسرائیل و کرانه غربی رود اردن است که به پیش‌بینی صهیونیست‌های مسیحی این جنگ میان نیروهای خیر ( یهودیان ) و نیروهای شر ( مسلمانان ) رخ می‌دهد و به همه دنیا کشیده می‌شود. [۲]

 

شاعر مشهور متال، « اریک آدامز » در آلبوم سلاطین فلزی آورده است:
« زمین با آتش در آمیخته می‌شود.
در جنگ آرماگدون ابتدا ترو مپت‌ها به صدا در می‌آیند.
و سپس تگرگ، آتش و خون بر تخت سلطنت شیطان فرو می‌ریزد.
موی او همانند جامه‌ای که حقیقت را پنهان می‌کند سفید است و چشمانش همانند آذرخش می‌درخشد ». [۳]

در ترانه‌های « بلک سبث »، ایده‌های آنتوان لاوی در باب سیطره شیطان بر جهان و انفعال خدا؛ به صورت واضح و صریح انعکاس یافته است؛ چنان که انکار معاد و رستاخیز و سخره گرفتن جهان پس از مرگ ( که در نوشته‌های لاوی به صورت برجسته‌ای مورد تاکید قرار گرفته است ) در این شعر منعکس گردیده است:
« …. چه معبودی است این‌که می‌ایستد و گریه‌های مردمش را گوش می‌دهد و کاری نمی‌کند؟
کدام دست به اعتراض بلند خواهد شد، در حالی‌که مردن مردم را می‌بیند؟
این چه‌گونه زندگی است؟ چه آینده‌ای در انتظارمان است؟
آه، آه، این نتیجه اشتباهات‌مان است ».

و
« … دنیای فانی کم‌کم ما را نابود می‌کند؛
فکر نمی‌کنم هیچ خدایی اکنون بتواند رستگارمان سازد؛
رستاخیز همین‌جاست؛
فردایی وجود نخواهد داشت؛
ای عیسی! پرسش‌های ما،
گویی هیچ‌گاه شنیده نشده‌اند.
… آیا به راستی بهشت و دوزخی وجود دارد؟
به من بگو که آیا آن بالا خدایی وجود ندارد؟!… ». [۴]

یا در مجموعه « قوم محزون » چنین آمده است:
« … ایستاده‌ام اینجا و تمام ایمانم را از دست داده‌ام؛
زندگی دوباره ممکن است دروغ باشد!
اما زندگی کنونی‌ام نیز ارزش درد کشیدن ندارد … ». [۵]

عبارات بالا دقیقا مضمون بندهایی از کتاب انجیل شیطانی لاوی است که در قالب موزون ریخته شده است. این در حالی است که مروجین و مترجمین ترانه‌های این گروه در کشور، سعی می‌کنند محتوای اشعار این گروه را « ضدجنگ » معرفی کند که بتوانند آن را با ارزش‌های دینی و فرهنگ بومی سازگار نشان دهند.

« دیو ماستین »‌ که در اعتراض به انجام حرکات وحشیانه متالیکا بر روی سن در هنگام اجرای کنسرت از اعضای گروه جدا شد و گروه « مگادث » را شکل داد؛ در مصاحبه‌ای با اظهار تنفر شدید از متالیکا می‌گوید :
« … من در کثافت غوطه می‌خوردم. وقتی جیمز هتفیلد سر خفاش زنده را با دندان جدا می‌کرد و خونش را می‌مکید ، می‌خواستم همان‌جا روی سن بالا بیاورم …. »

در جای دیگر آمده است: « …. متولد می‌شود از دوزخ
قدرت برتر شیطان
تا ویران کنند محراب کلیسا را
و کشتار کند آنان را که مسیحی متولد می‌شوند
کلیساها ویران می‌شوند
صلیب‌ها می‌شکنند
او می‌خندد در میان کفر
گویی که در سرزمین مرگ است
… و آخرین نبرد آغاز می‌شود
ضدمسیح و اهریمن
فرشتگان و خدا می‌جنگند
ضدمسیح! … ». [۶] [۷]

 



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی،موسیقی شیطان پرستی+تصاویر،موسیقی،شیپان پرستی،موسیقی و شیطان پرستی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1395
علما و علائم آخرالزمان از نظر روایات
 

sasd

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی استاد اخلاق تهران در یکی از سخنرانی‌های خویش به «علما و علائم آخر الزمان از نظر روایات» اشاره کرده است که مشروح آن در ادامه می‌آید:

 

حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: به زودی زمانی بر امتم می‌آید که مردم، علماء را نمی‌شناسند مگر به لباس نیکو (هر کس محاسن بلند و عمامه بزرگ و نعلین زیبا داشت او را عالم حساب می‌کنند) و قرآن را نمی‌شناسند مگر به سبب صدای نیکو (الان اگر قرآن را معمولی بخوانند مردم نمی‌فهمند این قرآن است یا حدیث یا چیز دیگر) و خدا را عبادت نمی‌کنند مگر در ماه رمضان (البته بعضی هم الان در ماه رمضان خدا را عبادت نمی‌کنند) و باز حضرت فرمودند: در آن زمان دروغگو را آدمی راستگو می‌دانند و راستگو را دروغگو می‌شمرند و زنان حاکم می‌شوند، (مثل الان که نزدیک است رئیس جمهور هم زن بشود، بعضی مردها هم که نوکر زنهایشان شده‌اند) و با کنیزان مشورت می‌کنند. بچه‌ها بالای منبر می‌روند (الان که هر کسی منبر می‌رود) و دروغ را زرنگی و چیز خوب می‌شمرند، پس لعنت خدا بر دروغگو اگر چه به شوخی دروغ بگوید و زکات دادن را خیلی سخت و خسارت بزرگی می‌دانند و پدر و مادرشان را تحقیر می‌کنند و فحش می‌دهند و از دوست و برادر دینی خود، بیزاری می‌جوید و با دشمنش مجالست می‌کند، زن با شوهرش در تجارت داد و ستد مشارکت می‌کند و زنان شبیه مردان می‌شوند و مردها شبیه زن‌ها و زنان سوار بر زین (موتور، دوچرخه، اسب) می‌شوند و مردم در آن زمان با رشوه و ربا معامله می‌کنند.

فقط اسم افراد اسلامی است و الا نه خمس می‌دهد نه نماز می‌خواند، نه روزه می‌گیرد و از اسلام فقط اسمش باقی می‌ماند

زمانی بر مردم خواهد آمد که خدایشان شکم و قبله‌شان زنان و دینشان پول و شرافتشان وسایل زندگی آنان است، از ایمان جز نامش و از اسلام جز اثرش و از قرآن جز خواندنش باقی نمی‌ماند، مسجدهایشان از نظر ساختمان آباد و دل‌هایشان از هدایت ویران است، دانشمندانشان بدترین خلق خدا روی زمین هستند، در چنین زمانی، خداوند آنان را به چهار چیز گرفتار می‌کند ۱- ستم پادشاه ۲- قحطی ۳- ظلم فرمانداران ۴ و ستم قضات؛ اصحاب تعجب کردند، گفتند: ای رسول خدا، آیا آنان بت‌پرست هستند؟ فرمودند آری! هر درهمی نزد آنان بت است.

فقط اسم افراد اسلامی است و الا نه خمس می‌دهد نه نماز می‌خواند، نه روزه می‌گیرد و نه در حلال و حرام دقت دارد، نه مسأله شرعی می‌داند و از اسلام فقط اسمش باقی می‌ماند. وقتی برای سرشماری در خانه طرف می‌روند می‌پرسند مذهب، می‌گوید شیعه، از آن خانه می‌پرسد مذهب، می‌گوید ارمنی، ولی هر دو ظاهرشان یک جور است، هر دو ریش می‌تراشند، هر دو طلا به دست دارند، هر دو دختر بی‌حجاب دارند، هر دو ویدئو و نوار مبتذل دارند، هر دو در خانه سگ دارند و از قرآن فقط درس آن باقی می‌ماند، ولی عمل در کار نیست. مساجد آباد و سنگ‌کاری شده است، ولی قلبهایشان کاه گلی و خراب است.

استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان(ره) می‌فرمودند: یک زمانی بیاید که مردم از پشت شیشه، داخل مساجد را نگاه کنند و به حالت تمسخر بگویند یک زمانی پدران ما اینجا دولا و راست می‌شدند

حضرت آیت‌الله مجتهدی فرمودند: یک روایت هم هست که آخر الزمان عقل کم می‌شود، یک روز در بازار تهران عبور می‌کردم، دیدم گدایی تار می‌زند و گدایی می‌کند، مردم هم ایستاده و تماشا می‌کنند و پول می‌دهند فهمیدم که این روایت درست است، به مقام معظم رهبری عرض کردم: قدیم گداها یا قمر بنی هاشم(ع) می‌گفتند و گدایی می‌کردند، آیا می‌دانید الان تار و تنبک می‌زنند و گدایی می‌کنند، ایشان فرمودند: این منکر است و باید جلویش گرفته شود.

امروز کلاس تعلیم موسیقی و آهنگ‌های مختلف در بعضی جاها دایر است و از این بابت مجوز قانونی هم دارند، یک بار هم از مقام معظم رهبری پرسیدم اگر پسر شما بخواهد کلاس موسیقی برود اجازه می‌دهید؟ فرمودند: خیر.

هرچه جلوتر برویم وضع بدتر خواهد شد تا اینکه فساد همه جا را فرا بگیرد، استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان(ره) می‌فرمودند: یک زمانی بیاید که مردم از پشت شیشه، داخل مساجد را نگاه کنند و به حالت تمسخر بگویند یک زمانی پدران ما اینجا دولا و راست می‌شدند، لذا مروی است که در دوره آخر الزمان این دعا را زیاد بخوانید «یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک».

اصبغ بن نباته می‌گوید: حضرت امیرالمؤمنان(ع) فرمودند: در آخرالزمان و نزدیک قیامت که آن زمان بدترین زمان‌ها است، زنانی پیدا می‌شوند که اینها حجاب ندارند و لخت هستند خودشان را برای غیر شوهرانشان آرایش می‌کنند، داخل شدگان در آشوب‌ها و به مسائل جنسی و شهوانی متمایلند و به سوی خوشگذرانی‌ها و لذت‌ها شتاب و عجله دارند، حرام را حلال می‌شمارند و در جهنم برای همیشه جاودانند.

حضرت آیت‌الله مجتهدی می‌فرمایند: قصابی می‌گفت زمان قدیم که زن‌ها پوشیه می‌زدند روزی زنی به مغازه من آمد که گوشت بخرد در حالی که پوشیه نزده بود، ولی صورتش را با چادر پوشانده بود و فقط نوک بینی او از چادر بیرون بود، گفتم خانم صورتت را بپوشان وَبا می‌آید، او هم سریع صورتش را پوشاند. در قدیم حجاب ارزش بود، الان اگر دختران موهای خود را از جلو یا عقب بیرون بیندازند یا آرایش کرده و معطر باشند ارزش و مد است. پدرم می‌گفت: دیدم پیرزنی هم چادر و هم پوشیه دارد و دخترش چادری و نوه‌اش با مانتو است، جلو رفتم و گفتم پیرزن، اگر کسی تو را نگاه کند باید کفاره بدهد، این چادر و پوشیه را به نوه و دخترت بده.

اگر قیامت قرار باشد بی‌حجابها را جهنم ببرند، بعضی از چادری‌ها را هم می‌برند چرا که هم صورتشان کاملاً باز است و هم دستشان را که آستین کوتاه پوشیده‌اند از زیر چادر بیرون می‌آورند و میوه و سبزی جدا می‌کنند و بعضی‌ها زیر چادر، لباس نامناسب به تن دارند و حتی دیده شده وقتی که از سفر مکه بر می‌گردد و از هواپیما پائین می‌آید حجاب کاملاً شرعی ندارد رویش باز است و در دید و بازدیدها رعایت محرم و نامحرم را نمی‌کند، این کسی است که از زیارت خانه خدا برگشته و باید معنویات مکه و مدینه و قبور ائمه اطهار(ع) در او اثر گذاشته باشد.

پس به طور کلی نمی‌توان گفت که همه چادری‌ها خوب و همه مانتویی‌ها بد هستند، بلکه در اسلام هر چه زنان پوشش آن‌ها کاملتر باشد، فساد کمتری به وجود می‌آید، مثلاً اگر روی مانتو، چادر هم باشد، همانطور که بعضی از زنان چنین هستند این بهتر است، سپس حضرت فرمودند: این زنها خودشان را زینت می‌کنند، یعنی بوی خوش و عطر به خود می‌زنند و بیرون می‌روند و در حالی که جوراب نازک پوشیده و کفشی که صدا می‌دهد می‌پوشند و آرایش کرده بیرون می‌روند و کفش‌های رنگی و لباس‌ها با رنگ‌های مختلف و چادری که توجه دیگران را به خود جلب می‌کند استفاده می‌کنند و روسری هم زیر چادر سر نمی‌کنند که لااقل سینه او را بپوشاند.

اگر خروسی، غریبه‌ای را نزد مرغ‌های خود ببیند، غیرتش به جوش می‌آید و با او می‌جنگد، ولی بعضی از ما انسان‌ها، مثل خروس هم غیرت نداریم

بعضی‌ها که اصلاً حیا ندارند، با نامحرم صحبت می‌کنند، عملاً پیش دکتر مرد می‌روند و می‌گویند دکتر محرم است، جلوی مردها بلند حرف می‌رند، مسجد هم که می‌آید پشت پرده صدایش بلند است، با مردان نامحرم شوخی می‌کند، جلوی مردها وضو می‌گیرد پس حیا کجا رفته است؟

روایت است که بهترین زنان شما کسی است که هیچ مردی او را نبیند، و او هم هیچ مردی را نبیند. مثل زن‌های زمان ما! حاج آقا حسین سراج می‌فرمودند: چندین سال ما با آیت‌الله کاشانی(ره) همسایه بودیم، ولی یک بار قامت دخترهای او را ندیدم، حالا بعضی از خانم‌ها آن چنان در خانه بلند حرف می‌زنند که تمام همسایه‌ها صدای آن‌ها را می‌شنوند یا جلوی مردها خودش را نشان می‌دهد و از جلوی جوان‌ها عبور می‌کند این زن‌هایی که حیا ندارند، دین هم ندارند، بعضی از ما مردها که این گونه زنان بی‌حیا و بی‌دین دارند و آن‌ها را می‌بینند و موعظه و نصیحت نمی‌کنند و چیزی نمی‌گویند آن‌ها هم بی غیرت هستند.

اگر خروسی، غریبه‌ای را نزد مرغ‌های خود ببیند، غیرتش به جوش می‌آید و با او می‌جنگد، ولی بعضی از ما انسان‌ها، مثل خروس هم غیرت نداریم و البته زن‌ها هم مقصر هستند، چرا که آنها هم رعایت حیا را نمی‌کنند، مرد خانه، می‌بیند که زن و یا دخترش با رویی باز و مانتویی که مهیج است بیرون می‌آیند، ولی با او وجود چیزی نمی‌گوید، بعضی از زنان به دنبال زینت کردن و آرایش نمودن هستند و به مسائل شرعی کمتر توجه دارند، این مردان هستند که همواره باید آن‌ها را نصیحت کنند.

حضرت آیت‌الله مجتهدی فرمودند: شخصی به من گفت روزی پدرم چند مهمان به خانه آورد، بعد از اینکه مهمان‌ها رفتند، پدرم با عصبانیت به مادرم گفت چرا لباس‌ها و چادرت را که روی بند پهن کرده بودی با ورود افراد نامحرم بر نداشتی؟ مگر نمی‌دانی که بودن لباس‌های زنان در معرض دید مردان کاری زشت است؟ حضرت امیرمؤمنان علی(ع) فرمودند: غیرت زن کفر است و غیرت مرد نشانه ایمان او است.

نقل می‌کنند که شخصی به خواستگاری رفته بود، بعد از مدتی انتظار، آخرالامر دختر به خانه آمد، از خانواده دختر پرسیدند چرا دخترتان این قدر دیر می‌آید گفتند: صبح‌ها زود می‌روند و شبها هم دیر می‌آید، خواستگار هم گفت دختری که صبح برود و شب بیاید به درد من نمی‌خورد. لذا بلند شدند و رفتند. نگذارید این دخترهای جوان صبح زود و تنها از خانه بیرون بروند حتی‌المقدور یکی با آن‌ها باشد، زیرا آنها جوانند و کم تجربه ممکن است در دام افراد خدانشناس قرار گیرند، زن باید خانگی باید و اگر مخیر باشد بین اینکه در مسجد نماز بخواند یا در خانه، اگر در منزل را انتخاب کند برای حفظ عفت او بهتر است، زیرا امروزه کمتر زنان رعایت حجاب اسلامی را می‌کنند.

لذا آمده است که مسجد زن خانه او است، زن باید به کارهای خانه برسد و خوب شوهرداری کند. حضرت امیرمؤمنان علی(ع) فرمودند:  جهاد زن نیکو شوهرداری کردن است. کارهای بیرون از خانه هم مخصوص مرد است، وقتی حضرت امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت زهرا(س) ازدواج کردند، حضرت امیرمؤمنان علی(ع) کارهای بیرون از منزل را به عهده گرفتند و حضرت زهرا(س) کارهای داخل منزل را. ولی امروزه زنان به دلیل برخی مشکلات موجود، آنها هم شاغلند و همین امر باعث می‌شود که بقیه اموری که معمولاً مختص به آنهاست، کمتر رسیدگی شود از قبیل بچه‌داری، خانه‌داری، آشپزی و کلاً مدیریت منزل که به عهده آنان است مختل می‌شود و در آینده ممکن است به ارکان خانواده به دلیل نبودن مادر صدمه وارد شود.

در ضمن حدیثی طولانی هنگامی که رسول خدا(ص) در شب معراج زنانی را مشاهده فرمود که به انواع عذاب گرفتار شده بودند، حضرت زهرا(س) عرض کرد: ای حبیب من و این نور چشم من، مگر گناه اینها چه بوده که خداوند این عذاب‌ها را بر آنان قرار داد.

حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: دخترم آن زنی که به موهایش آویزان بود به خاطر این بود که موهایش را از نامحرمان نمی‌پوشانید و آن زنی که به زبانش آویزان بود شوهرش را اذیت می‌کرد و آن زنی که به سینه‌هایش آویزان بود نمی‌گذاشت شوهرش با او همبستر شود و آن زنی که از پاهایش آویزان بود، بدون اجازه شوهر از خانه بیرون می‌رفت و آن زنی که گوشت بدن خود را می‌خورد به خاطر این است که خود را برای مردم آرایش می‌کرد و آن زنی که دست و پایش به هم بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها روی او ریخته بودند به خاطر این بود که لباسهایش چرک و وضو گرفتنش با بدن نجس بود و از جنابت و حیض غسل نمی‌کرد و رعایت نظافت نمی‌نمود و نماز را هم سبک می‌شمرد و اما آن زن که کور و کر و لال بود، به خاطر این بود که از عمل زنا بچه‌دار می‌شد و کودک را به گردن شوهر می‌انداخت و اما زنی که گوشت بدنش با قیچی پاره پاره می‌شد به خاطر این بود که خودش را در معرض دید مردها قرار می‌داد و آن زنی که صورت و بدنش در حال سوختن بود و اجزای درون بدون خود را می‌خورد به خاطر این بود که زنان دیگر را گمراه می‌کرد و به زنا وا می‌داشت و آن زنی که سرش، سر خوک بود و بدنش بدن الاغ، به خاطر این بود که سخن‌چین و دروغگو بود و آن زنی که به شکل سگ بود و آتش از پایین وارد بدن او می‌شد و از دهانش خارج می‌شد به خاطر این بود که آواز می‌خواند و نوحه‌سرایی می‌کرد و حسود بود، سپس رسول اکرم(ص) فرمودند: وای به حال زنی که شوهرش را ناراحت و خشمگین کند و خوشا به حال زنی که شوهر از او راضی باشد.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی،علما و علائم آخرالزمان از نظر روایات،علما و ظهور،علما،علائم ظهور،روایات ظهور،علائم آخرالزمان،آخرالزمان،علما و آخرالزمان،روایات آخرالزمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 5 مرداد 1395
هدیه به پیشگاه امام عصر(عج)
 
از فکر گناه پاک بودن عشق است
از هجر تو سینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیر قدم تو خاک بودن عشق است
   
از اموری که موجب تقویت محبت و علاقه بین دو نفر می‌شود، هدیه‌دادن است. رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ و اهل بیت علیهم‌السلام، اهل ایمان را فراوان به این امر مهم تشویق فرموده‌اند. امام صادق علیه‌السلام از قول نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرموده‌اند: هدیه دهید تا محبوب شوید؛ زیرا هدیه‌کینه‌ها را از دل می‌زداید.
یکی از ارزشمندترین راهکارهای وصول به امام عصر ارواحنا فداه برای سالک این است که کارهای شایسته خود را به محضر امام هدیه کند. با توجه به این که امام علیه‌السلام غیور و مظهر غیرت الهی هستند، هرگز خود را مدیون دیگران نمی‌‎گذارند و هر ابراز ارادتی را به بهترین وجه ممکن پاسخ می‌دهند؛ پاسخی که مایه تقرب هر چه بیشتر به آن حضرت و رشد دهنده به سوی کمال واقعی است. از همین روست که اهل دل، همیشه خود را مقیّد می‌دانسته‌اند تا تمام اعمال صالح خود را نثار مقدم آن جناب کنند.
نکته دیگر این که تقدیم هدیه به محضر امام عصرعجّل‌الله‌تعالی‌فرجه می‌تواند شخص را به مواظبت و مراقبت بیش‌تری بر رفتار و گفتار خویش وادارد تا مبادا هدایایی که به ساحت مقدس امام زمان ارواحنافداه می‌فرستد در شأن آن جناب نباشد. البته گرچه اگر این هدایا آلوده به شرک و ریا باشد، امام علیه‌السلام به او اخطار خواهد داد، لیکن حق جوانمردی این است که همواره بنگری مبادا هدیه ما روح امام علیه‌السلام را آزرده سازد. آری، هماره در اصلاح و اخلاص عمل می‌بایست کوشید.

منبع : سودای روی دوست | استاد آقاتهرانی



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی،هدیه به پیشگاه امام عصر(عج)،پیشگاه امام عصر(عج)، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 4 مرداد 1395
وصیت‌نامه و آخرین سفارشهای امیرالمومنین(ع) به شیعیان
 

photo_2016-06-25_02-09-24

(بسم الله الرحمن الرحیم)

وصیتنامه امیرالمومنین حضرت على علیه‌السلام را در کتاب‌هاى حدیث به اجمال و تفصیل و به طور گوناگون نقل کرده‌‏اند که یکى را ابوالفرج نقل کرده و در اصول کافى مرحوم کلینى هم نظیر همین وصیت را که ابوالفرج روایت کرده، نقل مى‌‏کند.
در نهج البلاغه نیز در نامه شماره ۴۷ اجمالى از این وصیت آمده و خلاصه‌‏اى از آن در کشف‌الغمه و روایات دیگر آمده که همه آنها را علامه مجلسى(ره) در بحارالانوار نقل کرده و ما همان روایت ابوالفرج را که نسبتاً جامعتر از دیگران است، نقل مى‌کنیم.
ابوالفرج در «مقاتل‌الطالبیین» روایت کرده که پس از ضربت خوردن امیر مؤمنان، اطباى کوفه را به بالین آن حضرت آوردند و در میان آنها، هیچ یک در معالجه زخم و جراحى استادتر از اثیر بن عمرو نبود و او متخصص در معالجه زخم‌ها و جراحات بود و از جمله چهل نفر جوانى بود که در زمان ابوبکر در عین التمر به دست خالد بن ولید اسیر و در کوفه ساکن شده بود.
این طبیب همین که زخم سر آن حضرت را دید، دستور داد شُش گوسفندى را بیاورند و از میان آن رگى را بیرون آورد و آن رگ را در زخم مزبور نهاد و پس از اندکى بیرون آورد و آن را مشاهده کرد. سپس رو بدان حضرت کرده، گفت: «اى امیر مؤمنان، هر وصیتى دارى، بکن که ضربت شمشیر این دشمن خدا به مغز سر رسیده و معالجه سودى ندارد.»
در این وقت بود که امیر المؤمنین کاغذ و قلم و دواتى طلبید و شروع به وصیت کرد.
بسم ‏الله الرحمن الرحیم
این وصیتنامه‏ اى است که امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب بدان وصیت مى‏‌کند: گواهى مى‏‌دهد که معبودى جز خدا نیست که یگانه است و شریک ندارد و نیز گواهى می‌دهد که محمد(ص) بنده و رسول اوست، که خداوند او را به راهنمایى و دین حق فرستاد تا بر همه ادیان پیروزش کند، هرچند مشرکان آن را ناخوش دارند. درود و برکات خدا بر او باد! «همانا نماز و پرستش و زندگى و مرگ من از آن خداوندى است که پروردگار جهان است و شریکى براى او نیست و بدان مأمور گشته‌‏ام و منم از نخستین مسلمانان».
اى حسن! من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر کسى‏ که این وصیتنامه به او برسد، به تقوا و ترس از خداوندى که پروردگار شماست، سفارش مى‏ کنم و باید نمیرید جز اینکه مسلمان باشید و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، زیرا به راستى من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى‏ فرمود: اصلاح دادن میان مردمان از همه نماز و روزه بهتر است و آنچه دین را تباه ساخته و از بین مى‌‏برد، افساد میان مردمان است، ولا قوه الا بالله العلى العظیم [نیرویى جز به وسیله خداى بزرگ نیست].
به خویشان و ارحام خویش توجه داشته باشید و به آنان پیوند کنید، صله رحم کنید تا خداوند در روز قیامت حساب را بر شما آسان گرداند.
الله الله فى الایتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضیعوا بحضرتکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید، درباره یتیمان، پس براى دهن‌هاشان به سبب سنگدلى‏تان نوبت قرار ندهید (که گاهى سیر و گاهى گرسنه نگاهشان دارید).
الله الله فى جیرانکم، فانهم وصیه نبیکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره همسایگانتان که رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش کرده و پیوسته درباره آنان توصیه مى‏ فرمود، به اندازه اى که ما گمان کردیم براى همسایگان از همسایه خود ارث قرار م ى‏دهد و حرمت آنان به اندازه‌اى است که سهمى در مالشان براى همسایه تعیین کرده!
الله الله فى القرآن، فلایسبقکم الى العمل به احد غیرکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره قرآن مبادا کسى به عمل‏کردن بدان بر شما سبقت جوید.
الله الله فى الصلاه فانه خیر العمل وانها عمود دینکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز، زیرا که نماز ستون دین شماست.
الله الله فى بیت ربکم لاتخلوه ما بقیتم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره خانه پروردگارتان (خانه کعبه)، مبادا تا زنده هستید، آن خانه از شما خالى‏ بماند، که اگر رها شد، مهلت داده نمى‌شوید و به عذاب دچار مى‏‌شوید و اگر از شما خالى ماند، کیفر خداوند فرصت زندگى به شما نمى‏دهد.
الله الله فى الزکاه فانها تطفى غضب ربکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید در دادن زکات اموال خود که زکات خشم پروردگار را فرو نشاند.
الله الله فى شهر رمضان فان صیامه جُنه من النار: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره روزه ماه رمضان، زیرا که آن براى شما چون سپرى است از آتش دوزخ.
الله الله فى الفقراء والمساکین فشارکوهم فى معاشکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره بینوایان و مسکینان و آنها را در زندگى خود شریک سازید و از خوراک و لباس خود به آنها نیز بدهید.
الله الله فى الجهاد باموالکم وانفسکم والسنتکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره پیکار کردن در راه خدا به مالها و جان‌ها و زبان‌هاى خویش.
الله الله فى ذریه نبیکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره امت پیغمبرتان، مبادا در میان شما ظلم و ستمى واقع شود.
الله الله فى اصحاب نبیکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره اصحاب پیغمبرتان؛ زیرا که رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده.
الله الله فى النساء و فیما ملکت ایمانکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره زیردستانتان، غلامان و کنیزان، زیرا که آخرین سفارش و وصیت رسول خدا(ص) این بود که فرمود: «من شما را درباره دو دسته ناتوان که زیردست شما هستند، سفارش مى‏‌کنم».
آنگاه فرمود:
الصلاه الصلاه، لا تخافوا فى الله لومه لائم…: نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسید؛ چه، هر کس به شما ستم کند یا اندیشه بد داشته باشد، خداوند شر او را کفایت فرماید.
با مردم به نیکى سخن بگویید، همان گونه که خدا فرمود. امر به معروف و نهى از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نشود و به اجابت نرسد.
بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنى و بخشش و نیکویى درباره یکدیگر و زنهار از جدایى و تفرقه و پراکندگى و روى‏ گردانیدن از هم و در نیکوکارى، یار و مددکار یکدیگر باشید و بر گناه و ستمکارى کمک مباشید که شکنجه و عذاب خدا بسیار سخت است.
خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع مى‏‌کنم و شما را به خدا مى‏‌سپارم و سلام و رحمتش را بر شما مى‏‌خوانم.


:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی،وصیت‌نامه و آخرین سفارشهای امیرالمومنین(ع) به شیعیان،وصیت نامه امیرالمومنین،سفارشهای امیرالمومنین،آخرین وصیت نامه امیرالمومنین،آخرین سفارش امیرالمومنین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 3 مرداد 1395
بنیانگذاران شیطان پرستی جدید

633358_gmOwZ3VQ

شاید عده ای شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن ۱۶ – ۱۵ میلادی بدانند اما واقعیت چیز دیگری است. شواهد به دست آمده نشان می دهد که شیطان پرستی در نواحی آمریکای لاتین، آمریکای جنوبی و آفریقای مرکزی به قرن ها قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد. در اکتشافات به دست آمده در آمریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را پرستش می‌کردند و حتی قربانی هایی را از انسان به شیطان هدیه می‌کردند که مکان های انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد (که در آنها بیشتر زنان به چشم می‌خورند) است. در افریقای مرکزی و در دشت ها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله “اوکاچا” می‌باشد، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش می‌شد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء می‌شد. ذکر این نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسان ها در برابر شیطان لحظه های خاصی بوده است.

شیطان پرستی قدیمی و مخالفت با مسیحیت و کلیسا
شیطان پرستی قدیمی به قرون وسطا برمی‌گردد؛ موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتاب ها دیده می‌شود به این مطلب برمی‌گردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدی ها و پلیدی ها را به آن نسبت دهد تا به نوعی هم خدمتی به بشریت کرده باشد و گناهان را از خود دور کند؛ البته قبل از مسیحیت و در زمان حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) و حتی بسیار قبل از آنها شیطان پرستی وجود داشته و چیزی به عنوان شیطان مسلما وجود دارد زیرا اگر وجود نداشت هیچگاه آدم و حوا به زمین سقوط نمی‌کردند! پس نظریه فوق را می‌توان نظریه ای مغرضانه نسبت به مسیحیت و کلیسا خواند.
شیطان پرستی قدیمی از لحاظ معنی و از لحاظ اعمال انجام شده مسلما با شیطان پرستی کنونی بسیار تفاوت دارد. شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است.
اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و دقیقا در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام می‌دهد.
آنها قربانی کردن انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می‌دانند و در این میان دختر بچه ها بهترین قربانی برای شیطان هستند. ریختن خون در این مراسم نشانه تقدس این مراسم است (همانند نوشیدن شراب در عشای ربانی مسیحیت که به عنوان نشانه تقدس و خون مسیح است! ) . انجام اعمال شهوترانی در این مراسم اعمالی است که باید حتما بدان پرداخته شود چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای حس جنسی یکی از مهمترین عوامل است، آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و می‌گفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی می‌کنیم لذا بدترین گناهان را در مراسم خود انجام می‌دادند. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی می‌دانند.

انگلیس بنیانگذار شیطان پرستی جدید
شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد و البته زیاد نیز تعجب برانگیز نیست زیرا انگلیس یکی از کشورهایی است که جادوگران بسیاری را داشته است. شیطان پرستی جدید برخلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی می‌داند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است که با اعمال جنسی آرام و ارضا می‌شود. آنها جسم پرست هستند و اعتقاد دارند که انسان باید کاملترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها معتقدند به زندگی پس از مرگ و آن اینکه بعد از مرگ روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده اند به این دنیا برمی‌گردد و لذت جنسی خود را کامل می‌کند. در شیطان پرستی جدید اعتقادی به قربانی کردن انسان و حتی حیوان وجود ندارد.
بلانچ بورتون، کاهنه کلیسای شیطان و معشوقه آنتوان اس زاندر لاوِی (بنیانگذار شیطان پرستی نوین) در کتاب The church of Satan (کلیسای شیطان) با اشاره به موضوعات مختلف، شیطان پرستی را از زوایای متعدد بررسی کرده و برای آن آینده نگری خاصی را ترسیم می کند. در بخشی از این کتاب با عنوان اصلی کتاب یعنی The church of Satan (کلیسای شیطان)، می نویسد:
«آنتوان اس زاندر لاوِی در شب ۳۰ آپریل و روز یکم ماه می، در سال ۱۹۶۶٫م و در فصل بهار، کلیسای شیطان را در حالی که جادوگران شیطانی در زمین پرسه می زدند، بنیان نهاد.
لاوِی در حالی که سر خود را تراشیده بود، (مانند مراسمات قرون وسطایی) تشریفات را آغاز کرده و عده ای از جادوگران نیز برای منافع شخصی خود، دور او را گرفتند. تا بتوانند نیروی شیطان را دریافت کنند.
در جادوی تثلیث، توجه معنوی به روح و فداکاری برای جهنم، پیگیری می گردد. تراشیدن سر در مراسم شیطان، از فرامین اساسی است که باید انجام گیرد. همانند تراشیدن سر با تیغ و شستشو با آب زمزم در اسلام، که نخستین جریان برج هفتم شیطان است.
سال ۱۹۶۶٫م اولین سال سلطنت شیطان بر فرزندان آدم بود. این مکتب بزرگترین انقلاب از نوع خود، در سرتاسر جهان تا به امروز است، که مخلوطی از جادو- منطق و دین مبتنی بر شهوات است.
حالا اینجا (آمریکا) بعد جاهای دیگر. شهوت در عوض انکار. سپس خودپسندی در حکم دوست داشتن. این در زمانی است که زمین گسسته شود و همه به شیطان گرویده شوند.»
می بینید که او در کتاب خود، حتی به آئین اسلام نیز اشاره کرده و سعی می کند اعمال شیطان پرستی را در مقایسه با ادیان الهی به نوعی توجیه کند. آنگاه به فراگیر بودن مکتب شیطان پرستی می پردازد.

قرار دادن قمه زنی در زمره اعمال شیطان پرستی
لذا هیچ عجیب نیست که در کنار اعمال و مناسک شیطان پرستی، (در سایت های مربوط به این فرقه) عکس ها و گوشه هایی از مراسم قمه زنی که به مناسبت عزاداری امام حسین (ع) انجام می پذیرد هم قرار گرفته و آن را به نوعی به شیطان پرستی ملحق کرده و با این ترفند اعمال وحشیانه خود را توجیه می کنند.( البته همه خوب می دانیم که قمه زنی یک بدعت است که در اسلام وارد شده و ایرادات واضح و آشکاری به آن وارد است.)
شیطان، با پنهان کاری بیان می کند که او تنها نامزد خداوندی است. او کسی بود که توانست برای پاداش، درخواست قدرت کند و چه کسی سزاوار پاداش است. (اشاره به رانده شدن شیطان از درگاه خداوند. و اینکه به خداوند عرض کرد که خدایا در عوض عبادت های چند هزار ساله قدرت هایی را به من عطا کن. خداوند نیز به او قدرت هایی را بخشید.)
در بخش دیگر کتاب با اشاره به بازی لاوِی در فیلم بچه رزماری، فیلم را به عنوان سرباز کلیسای شیطان معرفی می کند.

«Hell on reels» (جهنم در حلقه های فیلم)
«هنگامیکه فیلم بچه رزماری در سال ۱۹۶۸٫م در حال ساخت بود، لاوِی در این فیلم مشغول ایفای نقش بود. و جمعی از مسئولین فرهنگی از جمله رئیس اداره تبلیغات آمریکا نیز نظاره گر بازی او بودند. در این میان همه متوجه لاوِی بودند که در حال تمرین اعمال مذهبی شیطانی بود. او درباره فیلم گفت: فیلم بچه رزماری برای کلیسای شیطان مثل انجمنku klux klan (سازمان سری سیاه پوستان آمریکا) به عنوان یک سرباز برای ملت آمریکاست.»
این فیلم در کمال وقاحت آداب مسیحیت را به سخره گرفته و تصویری زشت از مریم مقدس به نمایش گذاشت. مفاهیم شیطانی در آن به صورت کاملاً آشکار ولی توجیه شده برای همگان به نمایش درآمد.

«Lucifer rising» (طالع شیطان)
این بخش به شرح آینده شیطان پرستی پرداخته و برخی آداب موبوط به عضویت در کلیسای شیطان را مطرح می کند.
«عضویت در کلیسای شیطان پیوسته در حال افزایش است. لاوِی برای این عضویت شرایطی دارد. اولین شرط، ملاقات حضوری است. که جزء اصلی آن، تجمع پیرامون گوی است. که هر کجا برود برکت را با خود می برد. و ملاقات در سرداب صورت می گیرد.
نویسنده کتاب باز نگاهی به گذشته این مکتب انداخته و در ادامه چنین یادآور می شود:
«در دوره ای پیروزی نسبتاً با لاوِی بود. اما این مقطع گذرا و کوتاه بود و بـرای مدتی بیشتر مراسمات مذهبی، شبانه و در خفا صورت می گرفت. ولی به مرور بر پیروان شیطان پرستی افزوده شد.
در سال ۱۹۷۰٫م انجام مراسمات و سخنرانی ها و رفتار و عملکرد فردی لاوِی، باعث شد، گرایش عمومی به او بیشتر گردد. در سال ۱۹۷۲٫م مراسمات در خانه سیاه انجام می شد. و این به خاطر آن بود که کلیسای شیطان دیگر مکان مناسبی برای انجام مراسمات مذهبی نبود، لذا مراسمات در غار مرکزی، معروف به خانه سیاه انجام می گرفت.
(نام خانه سیاه را لاوِی برای اولین بار بر غار زیرزمینی مرکزی نهاد) و تنها طبق دستور، کلیسای شیطان را با پرده سیاه پوشاندند.
سرانجام در سال ۱۹۷۵٫م مجدداً فعالیت کلیسای شیطان آغاز گردید و کسانی که با لاوِی تماس داشتند، دوباره فرا خوانده شدند. اما تعالیم کفر آمیز مسیحیت، به شدت فعالیت لاوِی را محدود کرده بود. لکن تحت رهبری و هدایت لاوِی، امور به سرعت انجام گرفت و لاوِی برای قانع کردن دیگران نامه هایی را برای برخی افراد نوشت. در نتیجه با تدبیر لاوِی راهی برای پاکی خانه گشوده شد.»
بورتون در ادامه دوستان لاوِی را دسته بندی کرده و می نویسد:
«بسیاری از کسانی که گرد لاوِی جمع شده بودند، یا به خاطر دوستی با او بوده یا به خاطر کسب شهرت و بزرگی. و همچنین عده ای نیز برای کسب لباس مخصوص برای ورود به خانه شیطان.»



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی،«هری پاتر» و ترویج عرفان کابالا،کابالا،عرفان کابالا،فیلم سینمایی هری پاتر،هری پاتر،ترویج کابالا،کابالا در سینما،هدف شیطان،شیطان،هدف،بنیانگذاران شیطان پرستی جدید،شیطان پرستی،بنیانگذران شیطان پرستی،شیطان پرستی جدید،شیطان پرستی نوین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 2 مرداد 1395
هدف شیطان
 

یی

(بسم الله الرحمن الرحیم)

رانده شدن شیطان و نابودی اعمال هزاران ساله، موجب شد تا حسادت او به کینه مبدّل شود و از خداوند متعال مهلتی بخواهد تا تمام تلاش خود را برای گمراه کردن انسان به کار گیرد. به خاطر همین کینه پس از گرفتن مهلت از سوی خداوند، قسم خورد که قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ؛[۱] به عزّتت سوگند! تمام آنان (انسانها) را گمراه خواهم کرد. و این سوگند، تهدید جدّی برای انسانهاست؛ چراکه قرآن کریم این سوگند را بازگو و تأیید می کند. شیطان پس از این قسم، و به دلیل اینکه بدبختی خود را به خاطر انسان می دانست، آمادة کینه ورزی و گمراه نمودن او شد و قسم یاد کرد که از هر وسیله و فرصتی برای گمراهی فرزندان آدم استفاده خواهد نمود. به همین خاطر گفت: قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ؛[۲] پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین، در نظر آنها زینت می دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت.

 

پس کینه ورزی شیطان نسبت به انسانها، و ارادة او برای گمراهی آنان جدی است و انسانها برای رهایی از شرّ چنین دشمن سرسختی نیازمند ایمان قوی می باشند.

 

البته باید توجه داشت، گرچه شیطان قسم یاد نمود که تمام انسانها را گمراه خواهد کرد؛ ولی متوجه این واقعیت بوده که گروهی از بندگان خاصّ خدا به هیچ قیمتی در منطقة نفوذ و حوزة وسوسة او قرار نخواهند گرفت، لذا ناچار آنها را از گفتار خود استثنا کرد و گفت: إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ؛[۳] (به عزّتت سوگند! تمام آنان را گمراه خواهم کرد) مگر بندگان مخلصت را!

 

به تعبیر دیگر، گرچه وسوسه های شیطان مؤثر است؛ ولی تصمیم نهایی در پیروی یا عدم پیروی، با خود انسان است؛ چرا که انسان می تواند در برابر وسوسه های او بایستد و دست رد بر سینة وی بزند.[۴] بنابراین، تسلط و حکومت شیطان بر افرادی است که سرپرستی او را پذیرفته اند.

 

 


پی نوشتها:

[۱]. ص/ ۸۲٫

[۲]. حجر/ ۳۹٫

[۳]. ص/ ۸۳٫

[۴]. برگرفته از تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش، ج۱۱، ص۷۴٫

  ماهنامه مبلغان/ شماره ۱۷۰



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی،«هری پاتر» و ترویج عرفان کابالا،کابالا،عرفان کابالا،فیلم سینمایی هری پاتر،هری پاتر،ترویج کابالا،کابالا در سینما،هدف شیطان،شیطان،هدف، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 1 مرداد 1395