دجال

دجال

بسم الله الرحمن الرحیم

نظر امام علی در مورد دجال

از امام علی (ع)سوال کردند که دجّال کیست؟ فرمودند:

بدان که دجّال صائد بن صید است . شقی کسی است که او را تصدیق کندو سعادتمند کسی است که او را تکذیب کند.

از شهری که آن را اصفهان می گویند وقریه ای که معروف به «یهودیه »است بیرون می آید.چشم 

راست ندارد و چشم دیگر در پیشانی اوست،و مانند ستارۀ صبح می درخشد. چیزی در چشم اوست

که گوئی آمیخته به خون است؛  در پیشانی وی نوشته شده است «این کافر است » هر شخص باسواد  

وبی سواد آن را می خواند. داخل دریاها می شود وآفتاب با او می گردد. در جلویش کوهی از

دود است که مردم آن را طعام(گندم)می بینند.

 و در یک قحطی سختی میآید، وبر الاغ سفیدی سوار است،یک پای الاغش یک میل راه است! زمین

در زیر پای او نور دیده می شود.از هیچ آبی نمیگذرد مگر اینکه تا روز قیامت خشکیده می شود .

با صدای بلند خود چنان ندا در میدهد که از مشرق تا مغرب جن و انس وشیاطین صدای او را می شنوند،

می گوید:«ای دوستان من بیائید بسوی من،منم آن کسی که بشر را آفریدم واندام آنها را معتدل

ومتناسب نمودم و روزی هر کسی را تقدیر نموده و همه را به یافتن آن راهنمائی میکنم.من آن خدای بزرگ شما هستم.»

دجّال دشمن خدا دروغ می گوید،او یک چشم دارد غذا می خوردو در بازارها راه میرود. در

صورتی که خداوند شما  نه یک چشمی است(و نه دوچشمی و اصلا جسم نیست)ونه غذا می

خورد و نه در بازارها راه میرود و فناپذیر نیست.غالب پیروان او در آن روز اولاد زنا هستند و چیز

سبزی بر سر دوش دارند خداوند او را در تلی معروف به «تل افیق»سه ساعت از روز جمعه

برآمده بدست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می گذارد،میکشد(خروج دجال.)دجال که

صیغه مبالغه از لغت دجل و به معنی خدعه و نیرنگ و حیله و باطل آمده مرد عجیب الخلقه ای

است که به روایتی اعور و کور و به روایت دیگر چشم راستش مالیده شده و چشم چپ او در میان

پیشانی وی قرار دارد. اسم اصلی دجال را صاید بن صید و نام مادرش را میمونه گفته اند

دجال دو کوه با خود دارد یکی شبیه کوه نان و دیگری شبیه کوهی است که چشمه های آب صاف

در آن جاری باشد و مردمان تشنه و گرسنه از او متابعت می کنند

 از طرف دیگر چون ساحر است به چشم مردم چنان می نمایاند که بهشت و دوزخ با اوست :آسمان

به دستور وی باران می بارد و زمین گیاه می رویاند. اختیار گنجهای زمین با اوست. مرده را زنده

می کند و با صدایی که تمام جهانیان می شنوند ندا می کند «من دجال»دجال خری دارد که از 

لحاظ شکل و هیئت از خودش عجیبتر می باشد. نام خر دجال را که به رنگ پوست پلنگ است

حساسه نوشته اند. چهار دست و پایش تا زانو سیاه و از زانو به پایین سفید است

خر دجال به قدری بزرگ است که فاصله میان دو گوشش یک میل است؛ و با هر گام که بر می دارد

ثلث فرسخ راه طی می کند. خاصیت عجیب خر دجال این است که مردمان پشگلش را نقل و نبات

می پندارند و چون آن را به دهان می گذارند متوجه می شوند که پشگل است

دیگر آنکه از هر تار موی بدنش نغمه و آوازی شنیده می شود و نغمات مزبور چنان مردم را فریفته

می کند که با ازدحام و هنگامه عجیبی به دنبال خر دجال راه می افتند

کیفیت خروج دجال به این ترتیب است که سه سال قبل از خروجش در دنیا قحط غلا می شود، به

این صورت که سال اول ثلث باران و سال دوم دو ثلث باران متعارف و معمولی نمی بارد و سال

سوم حتی یک قطره باران از آسمان به زمین نمی بارد و بالنتیجه یک برگ سبز از زمین روییده نمی شود.

در این موقع که گرسنگی و تشنگی بر عالمیان سایه افکنده است دجال سوار بر خر عجیب الخلقه

ای با آن کوههای نان و آب و انواع ساز و سرنا و زنگ و بربط که خود به صدا در می آورد و چنگ

و چغانه و آوازی که از هر تار موی خرش بر می خیزد خروج می کند و خلایق از هر سو به دنبال خر دجال راه می افتند.

خلاصه هنگامه عجیبی برپا می شود و دجال به کمک آنها بر تمام شهرها مسلط می شود و بیت

المقدس را که ساکنانش حاضر به تسلیم نمی شوند محاصره می کند.

در چنین موقعی به هنگام نماز صبح یا عصر حضرت صاحب الزمان ظهور می کند و با جماعت

محصورین به نماز می ایستد. حضرت عیسی بن مریم نیز از آسمان چهارم نازل می شود و به

صاحب الامر اقتدا می کند. آن گاه حضرت صاحب الزمان از حصار خارج شده دجال و پیروانش را

از میان بر می دارد. فتنه «دجال »در روایات ما به عنوان یکی از فتنه های قبل از ظهور حضرت 

امام مهدی(ع) شمرده شده است. دجال در لغت به معنی بسیار فریبنده است. هر چند در پرسش های

گوناگونی که درباره مشخصات امامان معصوم(ع) پرسیده شده، ایشان

به بیان ویژگی هایی از دجال پرداخته اند. اما این موضوع هم چنان در دوران ما، در هاله ای از ابهام قرار دارد.

گروهی دجال را با وجود ویژگی های عجیب و غریبی که در روایات برای آن برشمرده شده است،

موجودی واقعی می دانند که در آخرالزمان ظاهر شده و به فریبکاری می پردازد و گروهی به

دلیل همین ویژگی ها دجال را موجودی نمادین دانسته و معتقدند روایات در مورد او بیشتر به زبان استعاره سخن گفته اند.

بی آن که بخواهیم در این مجال اندك به قضاوت در مورد دیدگاه یاد شده بپردازیم در این جا به

نمونه ای از دیدگاه دوم اشاره می کنیم.

درروایات اهل بیت(ع) آمده است که در آخر زمان انسانی می آید با مشخصات زیر:

1. یک چشم دارد.

2.یک چشم او در وسط پیشانی اوست.

3.یک چشم او که در وسط پیشانی اوست مثل ستاره صبح می درخشد.

4.این انسان به نام«دجال»مشخص شده است.این انسان سوار بر خری است که چنین توصیف شده است:

بین دو گوش او یک میل راه است. داخل دریاها می شود. زمین زیر پای او در هم نوردیده می شود.

جلوی او دود و آتش است. پشت سرش چیزی است که مردم آن را نان می بینند.

از سر هر موی او سازی بلند است.خرما دفع می کند.

اغلب طرفدارانش از یهودیان و زنازادگان هستند. مردم در زمان او به دو دسته تقسیم می شوند:

عده ای برای دین خود عزادارند و عده ای برای دنیای خود.

نظریه:به عنوان یک نظریه که احتمال صحت و یا رد آن وجود دارد، می توانیم حدس بزنیم که

شاید معصومین(ع)خواسته اند با زبان اشاره از فاصله ای که حدود هزار و چهارصد سال حقایقی

را با ما در میان بگذارند و توجه ما را به عمق واقعیاتی که در زمان ما رخ داده است جلب کنند. بر

اساس این احتمال می توان تعابیر زیر را در نظر داشت:

1. یک چشم دارد.

انسان در طول تاریخ همیشه دو چشم داشته است:چشم طبیعت بین و چشم حقیقت بین،

یک چشمی که با آن دنیا را می دیده و دیگری چشمی که با آن خدا را می دیده است.تعبیر«انسان یک چشم»

اشاره به پیدایش انسان مادی و ماتریالیست است که تنها یک چشم دارد چشم طبیعت بین.

او تصور می کند که جز طبیعت هیچ چیز حقیقت و واقعیت ندارد.

2.یک چشم او در وسط پیشانی اوست.

صورت انسان متقارن خلق شده است و انسان، عیب و نقص صورت خود را از لحاظ قانون تقارن

ارزیابی می کند:یک دهان روی خط تقارن ولی دو گوش در دو سوی خط تقارن با فاصله مساوی.

می فرمایند این چشم انسان یک چشمی و یک بعدی در وسط پیشانی اوست. یعنی روی خط تقارن

صورت اوست و تقارن صورت او با یک چشم به هم نخورده است. در نتیجه، احساس نیاز به چشم

دوم نمی کند. و این واقعیتی است که با آن روبه رو بوده ایم. ماتریالیست ها و مخصوصاً کمونیست

ها فلسفه خود را فلسفه علمی می نامیدند و آن را علم محض می دانستند و کسانی که به

ماوراءالطبیعه معتقد بودند را عقب مانده و مرتجع و واپسگرا می نامند و هیچ گونه احساس نقص

در سیمای شخصیت خود نمی کردند.

3.یک چشم او که در وسط پیشانی اوست مثل ستاره صبح می درخشد.

از زمان بطلمیوس تا زمان انتشار کتاب مرایا توسط ابن هیثم، تصور عمومی بر این بود که نور از

چشم انسان بر اشیا می تابد و در پرتو نور چشم، اشیا دیده می شوند. ابن هیثم برای اولین بار طرز

کار چشم را کشف کرد و قوانین تابش و بازتاب نور را مطرح نمود و اتاق تاریک و عدسی را اختراع کرد.

 ولی از همان زمان اصطلاح  «نور چشم»در ادبیات باقی ماند و اصطلاحاً به چشم قوی «چشم پرنور»

گفته شد و این اصطلاح هنوز هم وجود دارد و کسی که چشم او ضعیف شده اصطلاحاً می گویند

نور چشم او کم شده است. تعبیر درخشش چشم انسان یک چشمی مثل ستاره اشاره به قوت

چشم طبیعت بین این انسان است و ما امروز شاهد آن نیز هستیم. چشم طبیعت بین انسان

ماتریالیست تا اندازه ای قوی شده که می تواند از اتم تا سوپر کهکشان ها را ببیند و توصیف کند.

4.سوار بر خری است که...

خر، مرکب و مرکب وسیله رسیدن از مبدأ به مقصد است. از بین همه مرکب های جاندار آن که به

«ماشین»شبیه تر است خر است، زیرا خر از برقرار کردن یک رابطه عاطفی با راکب خود عاجز

است و ماشین نیز دقیقاً همین طور است.

5.بین دو گوش خر او دو میل راه است.

گوش، مرکز شنوایی است و یک میل در این جا یک عدد کامل است و اشاره به فاصله زیاد دارد.

امروزه ماشین امکان ایجاد شنوایی با فواصل طولانی را فراهم آورده است.

6،7.داخل دریا میشود و زمین زیر پای او در هم نوردیده میشود.

این امر، اشاره به امکاناتی است که ماشین امروز برای بشر فراهم آورده است.

8.جلوی او دود و آتش است.

انسان ماتریالیست سوار بر خر تکنولوژی با اسلحه آتشین وارد جهان اسلام و سایر نقاط جهان شد

وبدین وسیله سلطه خود را گسترش داد. به همین دلیل می فرمایند در پیش روی او دود و آتش است.

9.پشت سرش چیزی است که مردم نان می بینند.

نفرموده اند پشت سرش نان است بلکه فرموده اند پشت سرش چیزی است که مردم آن را نان می

بینند. اشاره به مدرنیزاسیون، وعده زندگی بهتر و رفاه بیشتر است که در همه کشورهای

استعمارزده داده شد، ولی هیچ کس از میان استعمارزده ها به زندگی بهتر و رفاه بیشتر به طور واقعی نرسید.

10.از سر هر موی او سازی بلند است.

بهترین تعبیر برای تشریح ارتباطات بین المللی در جهان امروز همین تعبیر است. هر موی یک

جانور، یک سیستم مستقل است. می توان یک موی را کند در حالی که بقیه آن ها بر سر جای خود

باقی بمانند ولی همه «مو»ها از یک خون تغذیه و از آن طریق رشد و نمو پیدا می کنند. 

هر یک از وسایل ارتباطی در جهان امروز از نظر حقوقی یک سیستم مستقل هستند؛ نظیر روزنامه

جنگ پاکستان و یا خبرگزاری سودان و... ولی همه آن ها از یک خون که همان جریان انحصاری

خبررسانی بین المللی است تغذیه می شوند و این جریان به وسیله چهار خبرگزاری سه کشور

غربی از جناح پروتستان یهودی انگلوساکسون دنیای مسیحیت که فاتح جنگ جهانی دومند

اداره می شود. این چهار خبرگزاری روزانه چهل میلیون کلمه خبر به سراسر چهان مخابره می کنند.

11.خرما دفع میکند.

دفع خرما اشاره به تولیدات ماشینی است. از میان همه میوه ها خرما شبیه تر به کالای بسته بندی

شده است یک زرورق بر رو و در داخل آن مواد غذایی و همه تقریباً اندازه هم.

12.اغلب طرفدارانش یهودیان و زنازادگانند.

ظاهراً روشن است و اشاره به مسئله صهیونیسم و فروپاشی خانواده در غرب و افزایش زنازادگانی

دارد که عملاً گردانندگان چرخ های تکنوکراسی جهانی اند.

شگفت انگیز است در صدر اسلام نیز زنازادگان در پیشبرد اهداف ارتجاع عرب نقش مهمی داشته اند، نظیر عمروعاص و زیاد ابن ابیه...

13.مردم در زمان او به دو دسته تقسیم میشوند عده ای برای دین و عده ای برای دنیای خود عزادارند.

این امر، اشاره به نهضت های ضداستعماری است که با شعارهای دینی و یا بعضاً شعارهای مادی

(نظیر نان، مسکن و...)به وجود آمدند.

 




:: برچسب‌ها: دجال , امام علی , نظر امام علی (ع)درباره ی دجال , آخر زمان , مهدویت , ظهور , منتظران ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 5 تير 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: