فرهنگ نیوز : دین اسلام در دیدگاه برخی دین غم و اندوه است و اثری از شادی و نشاط در آن دیده نمیشود، این در حالی است که دین اسلام دستورات زیادی در مورد شادی و نشاط در امور دینی و دنیایی دارد و روایات فراوانی از شوخطبعی و بشاشی معصومین در برخورد با دیگران حکایت دارد.
مسئله شادی و تفریح در المیزان ذیل آیه 10 سوره هود ذیل عبارت «انه لفحر فخور»، بدینگونه بحث شده که علامه طباطبایی میفرماید: فرح به معنای سرور است و این دو کلمه به معنای باز شدن قلب به خاطر چیزی است که از آن لذت میبرد. بحث شادی و سرور و فرح ضرورت حیات یک انسان است. اگر شادی و سرور نباشد کیفیت مسائل جدی انسان هم تحتالشعاع قرار میگیرد.
در روایات هم به این مسئله اشاره شده است، به عنوان مثال در روایات مشهوری وارد شده است که انسان باید اوقات خود را به چند قسمت تقسیم کند و یکی از قسمتهای آن را به تعبیر امیرالمؤمنین (ع) به لذت حلال اختصاص دهد؛ یعنی حد و مرز لذت همین حرام شرعی است.
شادی و سرور مانند چاشنی غذاست
روایت دیگری از امام کاظم (ع) نیز بر عدم اسراف در لذت اشاره دارد، در واقع شادی و سرور مانند چاشنی غذاست که برای لذت بردن از آن به کار میرود و خود هدف نیست. همین طور شادی و سرور هم برای بهتر شدن زندگی جدی به کار میرود و اگر خود به هدف تبدیل شود و از حد متعارف خارج شود به لهو تبدیل میشود.
اتفاقا در همین روایت از امام کاظم (ع) بر این نکته مطرح شده است که از شادی و سرور برای امور دین خود کمک بجویید؛ یعنی شادی و سرور باعث میشود انسان نه تنها امور دنیا، بلکه امور دین را نیز بهتر انجام دهد. حتی امیرالمؤمنین (ع) پا را فراتر گذاشته و فرمودهاند: هر عضوی از اعضای بدن احتیاج به استراحت دارد؛ یعنی برای عضو عضو بدن باید استراحت و تفریح در نظر گرفت.
لذت و شادی باید ضابطهمند باشد
به طور کلی روایات میفرمایند که لذت و شادی باید ضابطهمند باشد، چون ما به مبدأ و معاد معتقدیم؛ لذا در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است: از شادی و سرور بر گناه بپرهیز. همچنین نباید سرور و شادی به استهزا و مسخره کردن تبدیل شود.
همچنین، زیادهروی و اسراف در شادی نهی شده است. این زیادهروی به دو شکل کمی و کیفی قابل تصور است؛ یعنی از نظر کمی نباید مثلا از نظر زمانی خنده و شادی زیاد از حد متعارف شود و همچنین از نظر کیفی نباید شادی انسان را از حالت عادی و متعارف خارج کند که در لسان دین تحت عنوان طرب از آن یاد شده است. طرب یعنی حالت سبکی و بیقراری و ناآرامی که انسان نتواند خود را کنترل کند و از حالت طبیعی خارج شود.
همچنین آزار و اذیت دیگران اگر در قالب شادی و سرور باشد، میتواند آسیبزا باشد، مثل بوق زدن در کارناوالهای عروسی.
یکی دیگر از مسائلی که در مورد سُرور نهی شده استرس و وحشتزا بودن آن است؛ چون باعث میشود انسان از هدف سُرور خارج شود. همچنین تفریح نباید آسیب جسمی به دیگران برساند، نباید باعث غفلت از واجبات الهی شود که در این صورت تحت عنوان لهو قرار میگیرد و بالاخره نباید تنها به تماشای تفریح دیگران پرداخت.
مصادیق شادی در دین اسلام
در مورد مصادیق شادی باید گفت که دین روی مصادیق حساسیت ندارد و مسائل را به طور کلی طرح کرده تا در هر زمانی بتوان آن کل را بر مصادیق متناسب با زمانه تطبیق داد. در مورد شادی هم همینطور است. هر چیزی که بر آن عنوان کلی شادی صدق کند و از خطوط قرمز مطرح شده فراتر نرود، میتواند مصداقی از شادی مورد تأیید دین باشد، اما در بعضی روایات مصادیقی نیز تعیین شده است.
مثلا پیامبر (ص) از دیدار دوستان و برادران دینی به عنوان یکی از مصادیق تفریح نام برده است. یا صله رحم که در روایتی شخصی خدمت امام صادق (ع) که در منزل برادرش عبدالله بود، میرسد و از او سؤال میکند چه چیزی باعث شده به خانه برادرت بیایی، امام پاسخ میدهد طلب النزهه؛ یعنی برای تفریح.
همچنین، شنا، تیراندازی و گفتوگو و شوخی با کودک که باعث تفریح والدین میشود و اثر تربیتی هم دارد، از مصادیق تفریح و شادی عنوان شده است. به هر حال، آنچه مهم است این که طبق فرموده امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت 333 نهجالبلاغه ناراحتیهای مؤمن در قلبش و شادیهایش در چهرهاش نمود پیدا میکند که حاکی از اوج قدرت و سعه صدر مؤمن است که وقتی ناراحت است هیچ کس حتی همسر و فرزندانش نباید از ناراحتی او خبردار شوند.
شادی و سرور در سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع)
در سیره پیامبر و ائمه نیز شادی و سرور و شوخی وجود داشته است. در این زمینه روایاتی وجود دارد که البته باید بررسی دقیقی انجام شود. از شوخیهای پیامبر (ص) روایاتی نقل شده است مانند همان روایت مشهوری که در مجلسی پیامبر (ص) پای خود را دراز کرد و گفت شبیه چیست، هر کس آن را به چیزی تشبیه کرد، بعد پیامبر (ص) پای دیگرش را دراز کرد و فرمود نه، شبیه این یکی پای من است.
تفاوت شادی و سرور در جشنهای مذهبی و غیر مذهبی
در مورد جشنها دو بحث وجود دارد؛ یکی در مورد جشنهای غیر مذهبی مانند عروسی و ... دیگری در مورد جشنهای مذهبی. در مورد عروسی در روایات ولیمه وارد شده است؛ یعنی کسی که عروسی میکند خوب است غذایی به عنوان ولیمه به مردم بدهند و آنها را در شادی خود شریک کند، این اطعام باعث افزایش مهر و عطوفت هم میشود.
همچنین ابراز شادی نیز در بعضی روایات وجود دارد. یکی از اساتید ما از بعضی روایات اهل تسنن نقل میکرد که روزی پیامبر (ص) از جایی رد میشدند، صحبتی به میان میآید. فرمودند در این خانه چه خبر است؟ عرض کردند عروسی است. پیامبر فرمودند: «پس چرا این قدر بیسر و صدا، به هر حال باید میان نکاح و سفاح (یعنی زنا) تفاوتی باشد.» این روایت به فرض صحت میتواند ابراز شادی در عروسی را برساند. یا دست زدن و مطایبه و سرگرمیهای حلال به فتوای هیچ کدام از فقها اشکالی ندارد.
آداب جشنهای اهل بیت (ع)
اما جشنهای مربوط به اهلبیت (ع) و اعیاد مذهبی مقداری با جشنهای دیگر تفاوت دارد و باید شئون اهلبیت (ع) در آن رعایت شود. در این مجالس علاوه بر اینکه نباید حرام اتفاق بیفتد، همچنین هر عملی که مخالف با شأن اهلبیت (ع) باشد نیز حرام است و معمولا فقها روی همین مسئله فتوا میدهند. به عنوان مثال بعضی فقها مثل مرحوم آیتالله تبریزی کف زدن در مجلس اهل بیت (علیه السلام) را دارای اشکال دانسته ولی در مجالس دیگر نه.
آنچه مهم است این که مجلس اهلبیت (ع) باید به گونهای باشد که وقتی انسان از مجلس بیرون میآید با دست پر خارج شود؛ یعنی هم از لحاظ علمی و اخلاقی و هم از لحاظ ایمان و محبت رشد کند. در تعالیم دینی هم بر همین مسئله تأکید شده است که در شادیها هم باید انسان به فکر ارتقای علمی و ایمانی باشد. به عنوان مثال در شب و روز عید مبعث اعمال عبادی فراوانی وارد شده است که نشان میدهد این عید باید مبعث روح باشد.